English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
vital وابسته بزندگی
Other Matches
urbanity اعتیاد بزندگی شهری
live on بزندگی ادامه دادن
landlubber معتاد بزندگی بری
landlubbers معتاد بزندگی بری
bonvivant علاقمند بزندگی خوب
urbanism اعتیاد بزندگی شهری
antibiotic مانع ایجاد لطمه بزندگی
antibiotics مانع ایجاد لطمه بزندگی
apocrypha کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated وابسته
subordinate وابسته
monitorial وابسته به
elysian وابسته به
belonging وابسته ها
subordinates وابسته
affiliated وابسته
diphtheric وابسته به
subordinating وابسته
attributable وابسته به
aquatic وابسته به اب
appurtenant وابسته
dependent وابسته
plantar وابسته به کف پا
federating وابسته
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
cephalic وابسته به سر
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
pertianing وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
thereof=of that وابسته به ان
akin وابسته
syncop وابسته به غش
attendants وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
interdependent وابسته
pertinent وابسته
congenerous وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
thereof وابسته به ان
attache وابسته
attendant وابسته
correspondent وابسته
sexual organs وابسته به
correspondents وابسته
pyrexial وابسته به تب
messianic وابسته به
pertaining وابسته
pyretic وابسته به تب
riverrine وابسته به
febile وابسته به تب
attached وابسته
relevant وابسته
hanger on وابسته
israelitish وابسته به
levitical وابسته به
germane وابسته
wedded وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
pyrexic وابسته به تب
relative وابسته
elfin وابسته به جن
aortal وابسته بشاهرگ
antichristian وابسته به دجال
homicidal وابسته به ادمکشی
aortic وابسته بشاهرگ
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
psychiatric وابسته به روانپزشکی
scientific وابسته بعلم
investigatory وابسته به رسیدگی
altitudinal وابسته به اوج
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته به زندگی
photic وابسته به تولیدنور
analphabetic وابسته به بیسوادی
pyrrhic وابسته به " پیروس "
photic وابسته به نوروروشنایی
anginal وابسته به گلودرد
pythian وابسته به "اپولو"
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pygmean وابسته به پیگمی ها
porcine وابسته بخوک
affiliated company شرکت وابسته
pharyngal وابسته به گلوگاه
pharmacologic وابسته بداروشناسی
army attache وابسته زمینی
perigean وابسته به حضیضی
perigeal وابسته به حضیضی
associated company شرکت وابسته
oracular وابسته به وحی
matrimonial وابسته به عروسی
periclean وابسته به پریکلس
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
rhinal وابسته به بینی
cosmic وابسته بگیتی
aesthetically وابسته به زیبایی
aesthetic وابسته به زیبایی
army attache وابسته نظامی
perlitic وابسته به مروارید
archimedean وابسته به ارشمیدس
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
nasolabial وابسته به لب و بینی
ranine وابسته به وزغ
rectal وابسته به مقعد
pharisaic وابسته به فریسی
ethnicity وابسته به نژادشناسی
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
rectorial وابسته به rector
peruvian وابسته به پرو
surgical وابسته به جراحی
air attache وابسته هوایی
missions وابسته به ماموریت
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
planetary وابسته به سیاره
presbyterial وابسته به کشیش ها
social وابسته بجامعه
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
pocky وابسته به ابله
subversion وابسته به خرابکاری
plumbous وابسته به سرب
structurally وابسته به بنا
generic وابسته به تیره
marine وابسته به دریانوردی
focal وابسته بکانون
predial or prae وابسته به زمین
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
preemptive وابسته به پیشدستی
prefectoral وابسته به اداری
prefectorial وابسته به اداری
oratorical وابسته به سخنرانی
potamic وابسته به رودها
naval وابسته به کشتی
preemptive وابسته به حق شفعه
press attache وابسته مطبوعاتی
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
pistillary وابسته به مادگی گل
piscatory وابسته به صیدماهی
seminal وابسته به منی
piscatory وابسته به ماهیگیری
acoustical وابسته به شنوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com