English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
Other Matches
biologic وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
scientific وابسته بعلم
moral وابسته بعلم اخلاق
pedagogical وابسته بعلم اموزش
metaphsical وابسته بعلم ماورا
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
thermodynamic وابسته بعلم ترمودینامیک دماپویا
gastronomical وابسته بعلم خوب خوردن
psychophysical وابسته بعلم روابط میان تن وروان
rhetoric وابسته بعلم بدیع یامعانی بیان
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
ethnological وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
metaphysical وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
dialectics منطق جدلی
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
dialectology علم منطق جدلی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hydrologic وابسته به اب شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
ornithological وابسته به پرنده شناسی
conchological وابسته بصدف شناسی
ornithologic وابسته به پرنده شناسی
sociologic وابسته به انسگان شناسی
therapeutic وابسته به درمان شناسی
volcanologic وابسته به اتشفشان شناسی
linguistic وابسته به زبان شناسی
numismatic وابسته به سکه شناسی
odontological وابسته بدندان شناسی
sociological وابسته به جامعه شناسی
oncologic وابسته به غده شناسی
ontogenetic وابسته به رشد شناسی
herpetological وابسته بخزنده شناسی
ontological وابسته به هستی شناسی
histologic وابسته به بافت شناسی
histological وابسته به بافت شناسی
geological وابسته به زمین شناسی
linguistically وابسته به زبان شناسی
geologic وابسته به زمین شناسی
orographic وابسته به کوه شناسی
orological وابسته بکوه شناسی
archaeological وابسته به باستان شناسی
petrologic وابسته به سنگ شناسی
phenomenological وابسته به پدیده شناسی
osteologic وابسته به استخوان شناسی
teleologic وابسته به پایان شناسی
lithologic وابسته به سنگ شناسی
toxicol gical وابسته به زهر شناسی
toxicologic وابسته به زهر شناسی
kinematical وابسته به جنبش شناسی
archeological وابسته به باستان شناسی
craniological وابسته به جمجمه شناسی
immunologic وابسته به ایمنی شناسی
ichthyological وابسته به ماهی شناسی
hypnological وابسته به خواب شناسی
botanical وابسته به گیاه شناسی
paleontological وابسته به دیرین شناسی
pathologic وابسته به اسیب شناسی
bionic وابسته به زیست سازه شناسی
sociologic وابسته بجامعه شناسی انسگانی
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
synecologic وابسته به بوم شناسی گروهی
phytopathologic وابسته به اسیب شناسی گیاهان
hymnologic وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
physiognomonic تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
physiognomic وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
zoographical وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographic وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
astrologic وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
philogical وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
phonological وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectology گویش شناسی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
geogonostical مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostic مربوط بعلم زمین شناسی
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
ophthalmological وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
propositional calculus منطق گزاره ای [ریاضی] [منطق]
organum کتاب منطق منطق ارسطو
pertaining وابسته
thereof=of that وابسته به ان
germane وابسته
thereof وابسته به ان
of kin وابسته
sexual organs وابسته به
tuitionary وابسته به
federate وابسته
federating وابسته
israelitish وابسته به
appurtenant وابسته
plantar وابسته به کف پا
elfin وابسته به جن
federates وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
levitical وابسته به
federated وابسته
monitorial وابسته به
pertinent وابسته
aquatic وابسته به اب
adjectives وابسته
adjective وابسته
related وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
interdependent وابسته
pyrexic وابسته به تب
akin وابسته
pyrexial وابسته به تب
dependent وابسته
riverrine وابسته به
syncop وابسته به غش
belonging وابسته ها
attendant وابسته
attendants وابسته
affiliated وابسته
attached وابسته
pertianing وابسته
pyretic وابسته به تب
affiliate وابسته
cephalic وابسته به سر
elysian وابسته به
subordinated وابسته
subordinates وابسته
wedded وابسته
febile وابسته به تب
correspondents وابسته
messianic وابسته به
relevant وابسته
diphtheric وابسته به
relative وابسته
attributable وابسته به
correspondent وابسته
subordinate وابسته
subordinating وابسته
contingent وابسته
carpal وابسته به مچ
comprador وابسته
contingents وابسته
attache وابسته
cantabrigian وابسته به
commissarial وابسته به
congenerous وابسته
hanger on وابسته
ornithic وابسته به مرغان
floricultural وابسته به گلکاری
folkish وابسته به فولکلور
compunctious وابسته به پشیمانی
clitoric وابسته به چوچوله
faunistic وابسته به جانوران
facultative وابسته به faculty
clerkly وابسته به کشیش
onomastic وابسته به اسم
folklorish وابسته به فولکلور
non self maintained discharge تخلیه وابسته
fetal وابسته به جنین
aesthetic وابسته به زیبایی
commercial attache وابسته تجاری
far eastern وابسته بخاوردور
aesthetically وابسته به زیبایی
commercial attache وابسته تجارتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com