Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
irrigational
وابسته به ابیاری
Search result with all words
irrigationist
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
Other Matches
irrigation
ابیاری
irrigable
قابل ابیاری
acequia
نهر ابیاری
sprinkler irrigation
ابیاری بارانی
overirrigation
ابیاری اضافی
border ditch irrigation
ابیاری نواری
border check irrigation
ابیاری نواری
systematic irrigation
ابیاری منظم
irrigation channel
کانال ابیاری
irrigation consumption
مصرف ابیاری
sewage irrigation
ابیاری فاضلاب
surface irrigation
ابیاری سطحی
kharif irrigation
ابیاری تابستانه
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
catch feeder
جوی ابیاری
subbing
ابیاری زیرزمینی
irrigational schemes
طرحهای ابیاری
over irrigation
فزون ابیاری
irrigation system
شبکه ابیاری
irrigating
ابیاری کردن
irrigative
ابیاری کننده
water system
سیستم ابیاری
irrigated
ابیاری کردن
irrigate
ابیاری کردن
irrigates
ابیاری کردن
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
irrigable area
زمین قابل ابیاری
stream
جریان اب ابیاری جویبار
streams
جریان اب ابیاری جویبار
over irrigation
ابیاری بیش ازحد
ideal irrigation interval
فاصله مطلوب ابیاری
streamed
جریان اب ابیاری جویبار
aeration irrigation
ابیاری برای تهویه خاک
tank irrigation
شبکه ابیاری با مخازن کوچک
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federate
وابسته
dependant
وابسته
akin
وابسته
federated
وابسته
dependants
وابسته
diphtheric
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
dependent
وابسته
pertianing
وابسته
elysian
وابسته به
attributable
وابسته به
monitorial
وابسته به
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
thereof
وابسته به ان
appurtenant
وابسته
of kin
وابسته
attendant
وابسته
tuitionary
وابسته به
attendants
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
cantabrigian
وابسته به
riverrine
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
interdependent
وابسته
attache
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
carpal
وابسته به مچ
syncop
وابسته به غش
cephalic
وابسته به سر
commissarial
وابسته به
correspondents
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
israelitish
وابسته به
elfin
وابسته به جن
relevant
وابسته
attached
وابسته
messianic
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
relative
وابسته
sexual organs
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
wedded
وابسته
correspondent
وابسته
germane
وابسته
hanger on
وابسته
febile
وابسته به تب
contingent
وابسته
levitical
وابسته به
belonging
وابسته ها
subordinates
وابسته
subordinated
وابسته
subordinate
وابسته
pertaining
وابسته
contingents
وابسته
subordinating
وابسته
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
humans
وابسته بانسان
structurally
وابسته به بنا
associated company
شرکت وابسته
psychologic
وابسته به روانشناسی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
petiolar
وابسته به برگدم
provencal
وابسته بشهر
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
pharisaic
وابسته به فریسی
human
وابسته بانسان
petrologic
وابسته به سنگ
army attache
وابسته زمینی
army attache
وابسته نظامی
structurally
وابسته به ساختمان
ethnic
وابسته به نژادشناسی
astronautical
وابسته به فضانوردان
menstrual
وابسته به قاعده گی
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectal
وابسته به مقعد
rectorial
وابسته به rector
solar
وابسته بخورشید
photographic
وابسته به عکاسی
rhinal
وابسته به بینی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
peruvian
وابسته به پرو
puberal
وابسته به بلوغ
pubertal
وابسته به بلوغ
seminal
وابسته به منی
municipal
وابسته بشهرداری
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pythian
وابسته به "اپولو"
pygmean
وابسته به پیگمی ها
scientific
وابسته بعلم
deathy
وابسته بمردن
attache
وابسته نظامی
investigatory
وابسته به رسیدگی
adipic
وابسته به چربی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
paralytics
وابسته به فلج
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
degenerative
وابسته به انحطاط
plumbous
وابسته به سرب
pleural
وابسته به شامه شش
acoustical
وابسته به شنوایی
platinic
وابسته به پلاتین
prefectoral
وابسته به اداری
prefectorial
وابسته به اداری
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
preemptive
وابسته به پیشدستی
preemptive
وابسته به حق شفعه
paralytic
وابسته به فلج
materialistic
وابسته به مادیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com