English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
classical وابسته به ادبیات باستانی
Other Matches
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicize درزمره ادبیات باستانی
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
literary ادیب وابسته به ادبیات
paleographic وابسته بخطوط باستانی
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
dorian وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
belles lettres ادبیات
belles letters ادبیات
literature ادبیات
hagiology ادبیات مقدس
literary history تاریخ ادبیات
letter کاغذ ادبیات
letters کاغذ ادبیات
erotica ادبیات عاشقانه
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
humanism نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
predicate گزاره [در دستور زبان] [ادبیات]
prettyism اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
Edwardian ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
gray باستانی
relic باستانی
classically باستانی
antiquary باستانی
antiquaries باستانی
age-old باستانی
oldest باستانی
ancient باستانی
older باستانی
old باستانی
antiques باستانی
antique باستانی
antiquarian باستانی
relics باستانی
age old باستانی
traditionary باستانی
archaic <adj.> باستانی
in ancient times در روزگار باستانی
primer باستانی ابتدایی
norseman اسکاندیناوی باستانی
primers باستانی ابتدایی
classicism سبک باستانی
northman اسکاندیناوی باستانی
aramaean زبان باستانی
ancient relics اثار باستانی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
paleograph نسخه خطی باستانی
classical پیرو سبکهای باستانی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
Monumental design طرح آثار باستانی
avestan زبان باستانی ایران
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
primeval بسیار کهن باستانی
in ancient times در اوقات جهان باستانی
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
ethiopic زبان باستانی حبشه
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pelta سپر یونانیان ورومیان باستانی
veda کتاب مقدس باستانی هند
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
doge لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
dithyramb سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
persepolis شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingents وابسته
thereof وابسته به ان
of kin وابسته
belonging وابسته ها
interdependent وابسته
dependent وابسته
subordinate وابسته
elfin وابسته به جن
contingent وابسته
appurtenant وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
attendant وابسته
attendants وابسته
pyretic وابسته به تب
elysian وابسته به
diphtheric وابسته به
cephalic وابسته به سر
comprador وابسته
subordinated وابسته
subordinating وابسته
subordinates وابسته
israelitish وابسته به
tuitionary وابسته به
commissarial وابسته به
sexual organs وابسته به
federating وابسته
federates وابسته
wedded وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
federated وابسته
federate وابسته
akin وابسته
congenerous وابسته
correspondents وابسته
riverrine وابسته به
messianic وابسته به
aquatic وابسته به اب
pertaining وابسته
plantar وابسته به کف پا
cantabrigian وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
attache وابسته
hanger on وابسته
febile وابسته به تب
attached وابسته
dependant وابسته
monitorial وابسته به
dependants وابسته
relevant وابسته
attributable وابسته به
levitical وابسته به
syncop وابسته به غش
relative وابسته
carpal وابسته به مچ
affiliated وابسته
correspondent وابسته
germane وابسته
pertinent وابسته
affiliate وابسته
pertianing وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
related وابسته
analphabetic وابسته به بیسوادی
laryngitic وابسته به نای
pocky وابسته به ابله
leninist وابسته به لنین
auditive وابسته به شنوایی
army attache وابسته نظامی
auricular وابسته بشنوایی
homeric وابسته به هومر
isthmian وابسته به باریکه
avian وابسته به مرغان
lenten وابسته به چله
laryngeal وابسته بنای
platinic وابسته به پلاتین
isthmic وابسته به باریکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com