English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sexual وابسته به الت تناسلی و جماع
Other Matches
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
genitourinary وابسته به دستگاه اداری تناسلی
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
genitalia اندامهای تناسلی الات تناسلی
coition جماع
sexual intercourse جماع
coitus جماع
copulation جماع
cohabitation جماع
sexual relations جماع
carnal knowledge جماع
dight جماع کردن
buggery with animals جماع با حیوانات
coitus interruptus جماع منقطع
anal intercourse جماع مقعدی
randy [British E] <adj.> آزمند جماع
bestiality جماع با حیوانات
bestiality جماع با حیوان
sodomy جماع باحیوانات
onanism جماع منقطع
partisans of consensus اهل جماع
zooerasty جماع با حیوان
copulate جماع کردن
copulates جماع کردن
copulated جماع کردن
coitus reservatus جماع مطول
sodomyh جماع غیرطبیعی
copulating جماع کردن
coitophobia جماع هراسی
horny <adj.> آزمند جماع
sexual intercourse جفت گیری جماع
sexual intercourse وطی جماع کردن
sexual organs تناسلی
genital تناسلی
sexual تناسلی
copulatory تناسلی
reproductive تناسلی
genitalia اندامهای تناسلی
urinogenital ادراری- تناسلی
urogenital ادراری- تناسلی
genital phase مرحله تناسلی
genital organs الات تناسلی
genital organ الت تناسلی
genito urinary تناسلی بولی
pregenital پیش تناسلی
gonopore سوراخ تناسلی
genitals اندامهای تناسلی
genital character منش تناسلی
generative glands غدههای تناسلی
genital zone ناحیه تناسلی
genito urinary تناسلی وبولی
privates اعضاء تناسلی
private اعضاء تناسلی
genital eroticism شهوت تناسلی
sexual organ of either sex الت تناسلی زن یا مرد
willy آلت تناسلی بچه
genie مربوط به اندامهای تناسلی
genie تولید کننده تناسلی
genitourinary جهاز تناسلی وادراری
penis الت تناسلی مرد
body cell یاخته غیر تناسلی
penises الت تناسلی مرد
genies تولید کننده تناسلی
antheridium عضو تناسلی نر در نهانزادان
genitalic مربوط به الت تناسلی
genies مربوط به اندامهای تناسلی
willie آلت تناسلی بچه
peter [American English] آلت تناسلی بچه
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gashing الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gash الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phalli الت تناسلی مرد کیر
gashes الت تناسلی زن مقاربت جنسی
adnate مربوط باعضاء تناسلی توام
phallus الت تناسلی مرد کیر
phalluses الت تناسلی مرد کیر
gashed الت تناسلی زن مقاربت جنسی
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
fellatio تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
apomixis تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
meddles پراکنده کردن جماع کردن
meddled پراکنده کردن جماع کردن
meddle پراکنده کردن جماع کردن
jape گمراه کردن جماع کردن
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingents وابسته
contingent وابسته
federated وابسته
elfin وابسته به جن
federate وابسته
diphtheric وابسته به
appurtenant وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
plantar وابسته به کف پا
federates وابسته
federating وابسته
related وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
thereof=of that وابسته به ان
elysian وابسته به
pertianing وابسته
febile وابسته به تب
akin وابسته
dependent وابسته
israelitish وابسته به
belonging وابسته ها
of kin وابسته
adjectives وابسته
interdependent وابسته
adjective وابسته
wedded وابسته
attache وابسته
tuitionary وابسته به
relevant وابسته
pertaining وابسته
messianic وابسته به
aquatic وابسته به اب
germane وابسته
levitical وابسته به
relative وابسته
sexual organs وابسته به
attached وابسته
riverrine وابسته به
congenerous وابسته
cantabrigian وابسته به
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
comprador وابسته
commissarial وابسته به
carpal وابسته به مچ
hanger on وابسته
pertinent وابسته
dependants وابسته
cephalic وابسته به سر
dependant وابسته
thereof وابسته به ان
syncop وابسته به غش
subordinating وابسته
subordinates وابسته
attributable وابسته به
attendants وابسته
subordinated وابسته
attendant وابسته
subordinate وابسته
monitorial وابسته به
homeric وابسته به هومر
inflexional وابسته به صرف
infusorial وابسته به نمرویان
inhibitive وابسته به جلوگیری
hunnish وابسته به هونها
interoceptive وابسته به احشاء
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
internuptial وابسته به عروسی
interferential وابسته به دخالت
intercollegiate وابسته بکالج ها
hippocratic وابسته به طب بقراط
inner directed درون وابسته
humnanist وابسته به بشردوستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com