English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
procreant وابسته به ایجاد کردن یا زادن
Other Matches
procreative وابسته به ایجادکردن یا زادن
birth زادن
births زادن
generating زادن
generates زادن
generated زادن
generate زادن
procreating زادن
procreates زادن
procreated زادن
procreate زادن
regenerated باز زادن
regenerating باز زادن
regenerates باز زادن
regenerate باز زادن
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
yowl صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluded مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowls صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precludes مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluding مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowled صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
creates ایجاد کردن
engenders ایجاد کردن
screech ایجاد کردن
engendering ایجاد کردن
engender ایجاد کردن
creating ایجاد کردن
screeched ایجاد کردن
screeches ایجاد کردن
screeching ایجاد کردن
engendered ایجاد کردن
develops ایجاد کردن
develop ایجاد کردن
create ایجاد کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
discomfits ایجاد اشکال کردن
reflectorize ایجاد انعکاس کردن
constructs ایجاد کردن ساخت
constructed ایجاد کردن ساخت
construct ایجاد کردن ساخت
set off <idiom> بالانس ایجاد کردن
To set(create,establish)a precedent. ایجاد سابقه کردن
reflating تورم ایجاد کردن
reflates تورم ایجاد کردن
reflate تورم ایجاد کردن
reflecterize ایجاد انعکاس کردن
tempests توفان ایجاد کردن
constructing ایجاد کردن ساخت
discomfit ایجاد اشکال کردن
discomfiting ایجاد اشکال کردن
canalize ایجاد ابراه کردن
reflated تورم ایجاد کردن
tempest توفان ایجاد کردن
discomfited ایجاد اشکال کردن
tide جزرومد ایجاد کردن
punches سوراخ ایجاد کردن
mushroom بسرعت ایجاد کردن
mushroomed بسرعت ایجاد کردن
mushrooming بسرعت ایجاد کردن
mushrooms بسرعت ایجاد کردن
inbreed از یک نژاد ایجاد کردن
breached ایجاد شکاف کردن
breach ایجاد شکاف کردن
breaches ایجاد شکاف کردن
obstructs ایجاد مانع کردن
obstructing ایجاد مانع کردن
obstructed ایجاد مانع کردن
punch سوراخ ایجاد کردن
punched سوراخ ایجاد کردن
put out منتشرساختن ایجاد کردن
obstruct ایجاد مانع کردن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
deluging غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge غرق کردن طوفان ایجاد کردن
obsess ایجاد عقده روحی کردن
screak صدای گوشخراش ایجاد کردن
wham باتصادم ایجاد صدا کردن
obsesses ایجاد عقده روحی کردن
obsessed ایجاد عقده روحی کردن
screeck صدای گوشخراش ایجاد کردن
leave a bad taste in one's mouth <idiom> حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
knock about سرو صدا ایجاد کردن
revolutionizes در کشور ایجاد شورش کردن
obsessing ایجاد عقده روحی کردن
delaying خیری ایجاد کردن در چیزی
delay خیری ایجاد کردن در چیزی
clunk این صدا را ایجاد کردن
clunks این صدا را ایجاد کردن
delays خیری ایجاد کردن در چیزی
begetting بوجود اوردن ایجاد کردن
begets بوجود اوردن ایجاد کردن
revolutionises در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionising در کشور ایجاد شورش کردن
beget بوجود اوردن ایجاد کردن
revolutionize در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing در کشور ایجاد شورش کردن
work out در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
revolutionised در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionized در کشور ایجاد شورش کردن
strangulate خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
nettles ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
nettle ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
loophole سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
vesiculate حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
loopholes سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
blow در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blows در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
whish : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
speeches صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
plash صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
speech صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
stipple با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
calenture تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
poops قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
document ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documenting ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documented ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
jingled جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingles جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingle جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
to upset the applecart <idiom> مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
dithers ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
penetrative وابسته به نفوذ کردن
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
neuter اخته کردن وابسته به جنس خنثی
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
neutered اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neutering اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neuters اخته کردن وابسته به جنس خنثی
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
metallurgic وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
piracy کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
graphics پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com