Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
supererogatory
وابسته به بس پردازی
Other Matches
post processing
پس پردازی
supererogation
بس پردازی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
phraseology
عبارت پردازی
data processing center
مرکزداده پردازی
symbolism
نشان پردازی
data processing
داده پردازی
symbolization
نماد پردازی
dp
داده پردازی
endocathection
به خود پردازی
head in the clouds
<idiom>
رویا پردازی
reminiscence
خاطره پردازی
reminiscences
خاطره پردازی
document processing
متن پردازی
list processing
لیست پردازی
file processing
پرونده پردازی
preprocessing
پیش پردازی
exocathection
برون پردازی
priority processing
اولویت پردازی
multiprocessing
چند پردازی
naturalism
طبیعت پردازی
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
ideation
اندیشه پردازی
crystal pulling
بلور پردازی
circumstantiality
حاشیه پردازی
teleprocessing
دور پردازی
rhythmization
نواخت پردازی
batch processing
دسته پردازی
pseudologia fantastica
دروغ پردازی
call processing
فراخوان پردازی
theorization
نظریه پردازی
Synectics
بدیعه پردازی
image processing
تصویر پردازی
fantasized
وهم پردازی کردن
fantasizes
وهم پردازی کردن
oratory
فن خطابه سخن پردازی
fantasize
وهم پردازی کردن
hypergnosis
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosia
نکته پردازی بیمارگون
fantasised
وهم پردازی کردن
setting
گیرش صحنه پردازی
multiprocessing system
سیستم چند پردازی
settings
گیرش صحنه پردازی
business data processing
داده پردازی تجاری
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
fantasising
وهم پردازی کردن
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
locution
سبک عبارت پردازی
verbiage
درازگویی سخن پردازی
yarns
افسانه پردازی کردن
yarn
افسانه پردازی کردن
dp manager
مدیر داده پردازی
fantasises
وهم پردازی کردن
logomachy
بازی واژه پردازی
scientific data processing
داده پردازی علمی
data processing center
مرکز داده پردازی
businedd data processing
داده پردازی تجاری
list processing langauge
زبان لیست پردازی
distributed data processing
داده پردازی توزیعی
versification
شاعری قافیه پردازی
fantasizing
وهم پردازی کردن
locutions
سبک عبارت پردازی
indemnification
تاوان پردازی جبران زیان
bribed
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
rated through put
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
fullwrite professional
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
symbolised
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizing
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attached
وابسته
tuitionary
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
elysian
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
aquatic
وابسته به اب
appurtenant
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
pyretic
وابسته به تب
diphtheric
وابسته به
hanger on
وابسته
adjective
وابسته
pertaining
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
israelitish
وابسته به
of kin
وابسته
interdependent
وابسته
affiliated
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
cephalic
وابسته به سر
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
federate
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
riverrine
وابسته به
pertianing
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
affiliate
وابسته
attache
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
adjectives
وابسته
commissarial
وابسته به
akin
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
syncop
وابسته به غش
relative
وابسته
thereof
وابسته به ان
elfin
وابسته به جن
subordinated
وابسته
germane
وابسته
belonging
وابسته ها
messianic
وابسته به
relevant
وابسته
subordinating
وابسته
sexual organs
وابسته به
dependant
وابسته
subordinates
وابسته
contingents
وابسته
subordinate
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
febile
وابسته به تب
attributable
وابسته به
wedded
وابسته
dependent
وابسته
monitorial
وابسته به
dependants
وابسته
levitical
وابسته به
contingent
وابسته
municipal
وابسته بشهرداری
attache
وابسته نظامی
ranine
وابسته به وزغ
mission
وابسته به ماموریت
auditive
وابسته به شنوایی
presbyterial
وابسته به کشیش ها
missions
وابسته به ماموریت
seminal
وابسته به منی
psychologic
وابسته به روانشناسی
generic
وابسته به تیره
auricular
وابسته بشنوایی
avian
وابسته به مرغان
photic
وابسته به تولیدنور
marines
وابسته به دریانوردی
rectorial
وابسته به rector
petrologic
وابسته به سنگ
marine
وابسته به دریانوردی
scientific
وابسته بعلم
maritime
وابسته بدریانوردی
investigatory
وابسته به رسیدگی
vital
وابسته به زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com