Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
thermolytic
وابسته به تحلیل گرما
Other Matches
thermolytic
وابسته به تجزیه در اثر گرما
thermographic
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
thermostats
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
cost benefit analysis
تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
radiation of heat
گرما
isotherm
خط هم گرما
cauma
گرما
heats
گرما
heat
گرما
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
heat
گرما حرارت
btu
واحدبریتانیایی گرما
radiators
گرما تاب
radiators
گرما افکن
thermoelasticity
گرما کشسانی
pyro electricity
گرما برق
thermo electricity
گرما برق
thermal
مربوط به گرما
thermal unit
واحدسنجش گرما
pyromagnetic
گرما- مغناطیس
non conducting
عایق گرما
calorification
پیدایش گرما
radiator
گرما افکن
I am absolutely baked.
از گرما پختم
melted
از گرما سوختن
thermal effect
اثر گرما
cold is merely privative
گرما نیست
thermal reservoir
منبع گرما
thermochemistry
گرما شیمی
thermal agitation voltage
اثر گرما
temperatures
درجه گرما
radiator
گرما تاب
temperature
درجه گرما
intensity of heat
شدت گرما
thermosphere
گرما کره
heat radiation
تابش گرما
heat loss
تلف گرما
convection
انتقال گرما
incalescence
گرما جویی
heat transmission
انتقال گرما
heat transfer
انتقال گرما
thermometer
گرما سنج
adiabatic
عایق گرما
hot cabinet
قفسه گرما
thermal flux
شار گرما
heat flux
شار گرما
thermometers
گرما سنج
thermosphere
گرما سپهر
incalescent
گرما گرای
thermomagnetic
گرما مغناطیس
heat absorbing
جذب گرما
heat exchange
تبادل گرما
thermoelectric
گرما برقی
heat flow
جریان گرما
heats
گرما حرارت
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
to evolve heat
گرما بیرون دادن
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
to resist heat
تاب گرما اوردن
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
thermoelectric effect
اثر گرما- برق
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
radiators
بیرون دهنده گرما
baking enamel
لعاب دادن با گرما
b.t.u.
واحد بریتانیایی گرما
thermoforming
شکل دادن با گرما
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
calorie
واحد سنجس گرما
calories
واحد سنجس گرما
she cannot bear heat
تاب گرما رانمیاورد
british thermal unit
واحد بریتانیایی گرما
radiator
بیرون دهنده گرما
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
chinical t.
گرما سنج طبی
thermotaxis
تحرک در اثر گرما
heat stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
she cannot bear heat
طاقت گرما را ندارد
thermotropic
علاقمند به گرما دماگرای
fehrenheit thermometer
گرما سنج فارنهایت
swelter
از گرما بیحال شدن
sweltered
از گرما بیحال شدن
swelters
از گرما بیحال شدن
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
heat-stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
warmth
تعادل گرما ملایمت
hot shorteness
شکنندگی حاصل از گرما
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
heat flux density
چگالی شار گرما
therms
حمام عمومی گرما
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
therms
واحد گرما حمام
therm
واحد گرما حمام
therm
حمام عمومی گرما
calory
واحد سنجس گرما
heater
بخاری دستگاه تولید گرما
calories
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
stew
خیس عرق شدن
[در گرما]
calorie
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heat radiates from the stove
گرما ازبخاری متشعشع میشود
convectors
جسم انتقال دهنده گرما
heaters
بخاری دستگاه تولید گرما
conductibility of heat
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
electricity
مین نور یا گرما یا نیرو
warm spot
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
convector
جسم انتقال دهنده گرما
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
variations of temperature
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registers
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
epicritic
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
chromometer
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
analysts
تحلیل گر
resolutions
تحلیل
resolution
تحلیل
marasmic
تحلیل رو
analyst
تحلیل گر
comsumption
تحلیل
analyzer
تحلیل گر
corrosion
تحلیل
erosion
تحلیل
absorbency
تحلیل
analysis
تحلیل
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
dwindle
تحلیل رفتن
psychoanalysis
تحلیل روانی
assimilated
تحلیل رفتن
assimilate
تحلیل رفتن
consumptive
تحلیل رفته
task analysis
تحلیل تکلیف
assimilates
تحلیل رفتن
assimilating
تحلیل رفتن
undermine
تحلیل بردن
atrophy
تحلیل رفتن
undermines
تحلیل بردن
atrophies
تحلیل رفتن
atrophied
تحلیل رفتن
consumes
تحلیل رفتن
dwindling
تحلیل رفتن
consumed
تحلیل رفتن
atrophying
تحلیل رفتن
consumptives
تحلیل رفته
transactional analysis
تحلیل تبادلی
trend analysis
تحلیل روند
dwindles
تحلیل رفتن
eat
تحلیل رفتن
eats
تحلیل رفتن
job analysis
تحلیل شغلی
dwindled
تحلیل رفتن
consume
تحلیل رفتن
two way analysis
تحلیل دو عاملی
character analysis
تحلیل منش
dynamic analysis
تحلیل پویا
dynamic analysis
تحلیل دینامیک
economic analysis
تحلیل اقتصادی
ego analysis
تحلیل خود
emaciate
تحلیل رفتن
path analysis
تحلیل مسیر
factor analysis
تحلیل عاملی
fault analysis
تحلیل عیب
direct analysis
تحلیل رهنمودی
die down
تحلیل رفتن
cluster analysis
تحلیل خوشهای
content analysis
تحلیل محتوا
corrodible
تحلیل رفتنی
criterion analysis
تحلیل ملاک
daseinanalyse
تحلیل وجودی
existential analysis
تحلیل وجودی
data analysis
تحلیل داده ها
depth analysis
تحلیل عمقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com