Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
hypothermal
وابسته به تقلیل درجه حرارت
Other Matches
temperature
درجه حرارت
temperatures
درجه حرارت
operating temperature
درجه حرارت کار
hyperpyrexia
درجه حرارت بالاتر از صد
final temperature
درجه حرارت نهایی
filament temperature
درجه حرارت فیلامان
temperature
درجه حرارت دما
thermostats
نافم درجه حرارت
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
internal temperature
درجه حرارت داخلی
intermediate temperature
درجه حرارت میانی
maximum temperature
درجه حرارت حداکثر
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
ambient temperature
درجه حرارت محیطی
Fahrenheit
درجه حرارت فارنهایت
low temperature
درجه حرارت پایین
intermediate temperature
درجه حرارت متوسط
tempering temperature
درجه حرارت بازپخت
thermostat
نافم درجه حرارت
temperatures
درجه حرارت دما
magnetic transition temperature
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
high temperature alloy
الیاژ درجه حرارت بالا
psychrophilic
رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum safe temperature
درجه حرارت مجاز حداکثر
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
pyrometer
وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
maximum permissible temperature rise
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
humiture
اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
temperature gradient
تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
cryogenic liquid
گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
gradient
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
kelvin
درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
thermocouple
وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
gradients
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
white heat
درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
thermoregulatory
وابسته تنظیم حرارت
geothermal
وابسته به حرارت مرکزی زمین
geothermic
وابسته به حرارت مرکزی زمین
cable rigging tension chart
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
humid tropics
مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
thermonuclear
وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
exothermal
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
thermal stress
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
diminution
تقلیل
reductional
تقلیل
reduction
تقلیل
reductions
تقلیل
cut back
تقلیل
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
lessen
تقلیل یافتن
weakened
تقلیل دادن
weakening
تقلیل دادن
monetary contraction
تقلیل پول
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
weakens
تقلیل دادن
reduces
تقلیل دادن
deflation
تقلیل قیمتها
reducing
تقلیل یافتن
lessened
تقلیل یافتن
reduce
تقلیل یافتن
reduce
تقلیل دادن
reduction of armamentes
تقلیل تسلیحات
reduces
تقلیل یافتن
weaken
تقلیل دادن
lessens
تقلیل یافتن
lessening
تقلیل یافتن
reducing
تقلیل دادن
reduction ratio
ضریب تقلیل
cut
تقلیل دادن
data reduction
تقلیل داده ها
depletion
رگ زنی تقلیل
reductive
تقلیل دهنده
diminishes
تقلیل یافتن
cut back
تقلیل دادن
diminish
تقلیل یافتن
reducer
تقلیل دهنده
depletable
تقلیل یافتنی
depopulation
تقلیل نفوس
reduction coefficient
ضریب تقلیل
cuts
تقلیل دادن
depauperate
تقلیل یافته
reducible
تقلیل پذیر
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
deplete
تقلیل درامد ملی
depletion
تقلیل درامد ملی
deflation
تقلیل میزان پول
depletes
تقلیل درامد ملی
depleted
تقلیل درامد ملی
depleting
تقلیل درامد ملی
diminished
[قوس تقلیل یافته]
irreducible
غیر قابل تقلیل
partial reduction coefficient
ضریب تقلیل جزئی
reduction of capital
تقلیل سرمایه شرکت
diminished
: تقلیل یافته کاسته
reduced form
فرم تقلیل یافته
scrimp
نحیف تقلیل دادن
single reduction
تقلیل سرعت تکی
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
reductase
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
cut down
خلاصه کردن تقلیل دادن
lessens
کمتر کردن تقلیل دادن
uncurtailed bars
ارماتور بدون تقلیل مقطع
lessening
کمتر کردن تقلیل دادن
lessened
کمتر کردن تقلیل دادن
lessen
کمتر کردن تقلیل دادن
attenuating
تقلیل دادن دقیق شدن
cost saving
درامد حاصل از تقلیل هزینه
attenuates
تقلیل دادن دقیق شدن
attenuated
تقلیل دادن دقیق شدن
diminishing utility
قانون تقلیل تمایل به مصرف
cost reduction
تقلیل قیمت تمام شده
attenuate
تقلیل دادن دقیق شدن
disrate
پست کردن تقلیل رتبه دادن
haplosis
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
laborsaving
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
betterment
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
vehemence
حرارت
pyogenic
حرارت زا
temperature
حرارت
enthrusiasm
حرارت
ardour
حرارت
heat
حرارت
mettlesome
با حرارت
ardor
حرارت
heats
حرارت
temperatures
حرارت
adust
با حرارت
warmth
حرارت
clammy
بی حرارت
warmed
با حرارت
warmest
با حرارت
warms
با حرارت
verve
حرارت
fervidness
حرارت
fervidity
حرارت
fires
حرارت
warm
با حرارت
fire
حرارت
fired
حرارت
hotness
حرارت
steamier
پر حرارت پر بخار
strenuousness
حرارت و اصرار
steamiest
پر حرارت پر بخار
thermophysics
فیزیک حرارت
gradients
افت حرارت
thermoregulation
تنظیم حرارت
zeal
ذوق حرارت
ginger
تندی حرارت
thermotherapy
حرارت درمانی
steamy
پر حرارت پر بخار
gradient
افت حرارت
central heating
حرارت مرکزی
enthalpy
حرارت فعال
heat economy
اقتصاد حرارت
heat unit
واحد حرارت
heat transfer
انتقال حرارت
heat of hydration
حرارت ئیدراسیون
calorimeter
حرارت سنج
heat expansion
انبساط حرارت
fervently
از روی حرارت
energetically
از روی حرارت
initiatives
شوق و حرارت
initiative
شوق و حرارت
transformation of heat
تبادل حرارت
interchange of heat
تبادل حرارت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com