Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cosmogonic
وابسته به خلقت عالم وجود
Other Matches
cosmogony
خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
universe
عالم وجود
cosmos
نظام عالم وجود
cosmologies
نظام عالم وجود
cosmology
نظام عالم وجود
cosmologist
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
logos
اصل یا منشاء عقل عالم وجود
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
chthonian
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
beau monde
عالم شیکی ومدپرستی عالم اشرافیت
hell
عالم اموات عالم اسفل
creation
خلقت
creations
خلقت
moon calf
خلقت ناقص
deformities
نقص خلقت
deformity
نقص خلقت
miscreation
خلقت ناقص
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
universe
عالم
learnted
عالم
sciential
عالم
lettered
عالم
scholar
عالم
scientists
عالم
learned man
عالم
learned
عالم
scientist
عالم
scholars
عالم
celestial sphere
کره عالم
womanhood
عالم نسوان
netherworld
عالم اموات
stoned
در عالم هپروت
know-it-all
عالم نما
erudite
عالم دانشمند
netherworld
عالم اسفل
celectial poles
قطبهای عالم
celestial equator
استوای عالم
celestrial axis
محور عالم
underworld
عالم اموات
worlds
عالم روزگار
world
عالم روزگار
poles of the universe
قطبهای عالم
dreamworld
عالم رویا
he saw in his vision
در عالم رویادید
highbrow
عالم ودانشمند
macrocosm
عالم کبیر
macrocosms
عالم کبیر
microcosm
عالم صغیر
microcosms
عالم صغیر
universe of discourse
عالم مقال
notionalist
عالم نظری
otherworld
عالم باقی
drat
خاک عالم
rabbi
عالم یهودی
the next world
عالم اینده
afterworld
عالم فانی
afterworld
عالم اخرت
the invisible world
عالم غیب
the invisible
عالم غیب
the corner's of the earth
اکناف عالم
clergyman
عالم مذهبی
clergymen
عالم مذهبی
intermediate world
عالم برزخ
muliebrity
عالم نسوان
tartarus
عالم اسفل
rabbis
عالم یهودی
the new of dreams
عالم خواب
otherworld
عالم ثانی
pedants
عالم نما
know it all
عالم نما
animalism
عالم حیوانی
pedant
عالم نما
uranography
شرح عالم
spirituality
عالم روحانی
know-it-alls
عالم نما
rhetorician
عالم درعلم بدیع
supersensible
ماوراء عالم حواس
superphysical
ماورای عالم مادی
spiritualism
اعتقادبه عالم ارواح
biologist
عالم علم الحیات
dream land
عالم خواب و رویا
liturgist
عالم در ایین نماز
hydraulician
عالم به علم اب رسانی
pluto
خدای عالم اسفل
cosmic
مربوط به عالم هستی
brown study
عالم رویا و هپروت
to swear by all that is sacred
بمقدسات عالم سوگند
hades
عالم اسفل جهنم
prescient
عالم به غیب یا اینده
styx
رودخانه عالم اسفل
mathematician
عالم علم ریاضی
celestial north pole
قطب شمال عالم
heavens
خدا عالم روحانی
celestial body south pole
قطب جنوب عالم
acheron
دوزخ عالم اسفل
spiritusoity
عالم غیر مادی
erebus
برزخ یا عالم فلمات
orb
عالم احاطه کردن
orbs
عالم احاطه کردن
mathematicians
عالم علم ریاضی
heaven
خدا عالم روحانی
rhetoricians
عالم درعلم بدیع
cloud land
عالم خیال یافرض
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
uranography
عالم شناسی اسمان نگاری
arabist
عالم بزبان و علوم عربی
hecate
الهه سحروجادو و عالم اسفل
acheron
رودخانهء افسانهای در عالم اسفل
the lower world
جهان مردگان عالم اسوات
hygeist
عالم به علم حفظ الصحه
bibliograph
عالم بشرح تاریخچه کتابها
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
overt act
عملی که در عالم خارج محسوس باشد
Providence watches over him.
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
geocentric
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
voluntarism
فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
self forgetful
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
In spite of . Despite . Notwithstanding .
با وجود
despite
با وجود
in spite
با وجود
existence
وجود
entity
وجود
entities
وجود
individuation
وجود
being
وجود
neer do well or well
پی وجود
personality
وجود
personalities
وجود
presence
وجود
existences
وجود
essence
وجود ماهیت
d. of constitution
نازکی وجود
virus
وجود دارد
d. constitution
وجود نازک
self assertiveness
ابراز وجود
non ego
غیر وجود
in spite of that
با وجود این
persons
وجود ذات
preexistence
تقدم وجود
person
وجود ذات
qualities
وجود خصوصیت
drink hail
گوارای وجود
quality
وجود خصوصیت
pre existence
تقدم وجود
system
اصول وجود
systems
اصول وجود
none the less
با وجود این
viruses
وجود دارد
pantheist
معتقدبوحدت وجود
exists
وجود داشتن
existed
وجود داشتن
exist
وجود داشتن
fact
وجود مسلم
facts
وجود مسلم
realities
اصالت وجود
reality
اصالت وجود
be
وجود داشتن
Despite the fact that…
با وجود اینکه
regardless
با وجود علیرغم
to be there
وجود داشتن
begetter
وجود اور
individuality
وجود فردی
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
nonetheless
بااین وجود
from the bottom of one's heart
<idiom>
از اعماق وجود
cosmopolitanism
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
in the face of such odds
با وجود این تفاوت
begetting
سبب وجود شدن
beget
سبب وجود شدن
atheism
انکار وجود خدا
numen
وجود الهی خدا
animalization
وجود مواد حیوانی
objectives
دارای وجود خارجی
objective
دارای وجود خارجی
hydrometeor
وجود بخاراب در هوا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com