Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
somnambulistic
وابسته به راهروی درخواب
Search result with all words
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
Other Matches
cross aisal
راهروی صلیبی
gable-entry
راهروی ورودی
cross aisal
راهروی چلیپایی
air lock
راهروی فشار
dreamt
درخواب دیدن
mosaic parquet deal
راهروی اجر فرش
sleepwalked
درخواب راه رفتن
sleepwalk
درخواب راه رفتن
sleepwalks
درخواب راه رفتن
sleepwalking
درخواب راه رفتن
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
crimps
پیچش وانقباض عضله درخواب
crimped
پیچش وانقباض عضله درخواب
crimp
پیچش وانقباض عضله درخواب
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
dromos
[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
To toss and turn. To roll over.
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
shaft inset
[shaft station]
راهروی معدن
[ایستگاه معدن]
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
hanger on
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
syncop
وابسته به غش
thereof
وابسته به ان
related
وابسته
appurtenant
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
pertianing
وابسته
attache
وابسته
commissarial
وابسته به
comprador
وابسته
attendants
وابسته
pertaining
وابسته
aquatic
وابسته به اب
carpal
وابسته به مچ
attendant
وابسته
israelitish
وابسته به
dependants
وابسته
dependant
وابسته
congenerous
وابسته
pyretic
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
levitical
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
thereof=of that
وابسته به ان
elfin
وابسته به جن
cantabrigian
وابسته به
belonging
وابسته ها
attributable
وابسته به
relevant
وابسته
monitorial
وابسته به
of kin
وابسته
messianic
وابسته به
federating
وابسته
sexual organs
وابسته به
tuitionary
وابسته به
germane
وابسته
dependent
وابسته
diphtheric
وابسته به
akin
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
febile
وابسته به تب
relative
وابسته
adjectives
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
attached
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
pertinent
وابسته
wedded
وابسته
federate
وابسته
interdependent
وابسته
adjective
وابسته
correspondent
وابسته
elysian
وابسته به
correspondents
وابسته
specie
وابسته بسکه
dominical
وابسته بخداوند
dipteran
وابسته به دوبالان
commercial attache
وابسته تجارتی
clitoric
وابسته به چوچوله
dramaturgic
وابسته به فن نمایش
soudanese
وابسته به soudan
communistic
وابسته بکمونیسم
commercial attache
وابسته بازرگانی
swinish
وابسته به خوک
commercial attache
وابسته تجاری
clitoral
وابسته به چوچوله
supererogatory
وابسته به بس پردازی
cloistral
وابسته به صومعه
diphtheritic
وابسته به خناق
dependent variable
متغیر وابسته
dependant variable
متغیر وابسته
deltaic
وابسته به دلتا
deathy
وابسته بمردن
darky
وابسته به نژادسیاه
cycloidal
وابسته به دایره
cuttural attache
وابسته فرهنگی
cuticular
وابسته به پوست
cufic
وابسته به کوفه
stimulus bound
محرک- وابسته
dermatic
وابسته به زیرپوست
device dependent
وابسته به دستگاه
diaconal
وابسته بشماس
nasal
وابسته به بینی
compunctious
وابسته به پشیمانی
sudanese
وابسته به سودان
dioecious
وابسته به مگ س گیران
inflexional
وابسته به صرف
congestive
وابسته به تراکم
subunits
یکانهای وابسته
stomatic
وابسته بدهان
subordinate class
طبقه وابسته
diametral
وابسته بقطر
corneal
وابسته به قرنیه
stomatal
وابسته به دهان
aerological
وابسته بهواشناسی
trigonometric
وابسته به مثلثات
connubial
وابسته به زناشویی
marines
وابسته به دریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
naval
وابسته به کشتی
trophic
وابسته بتغذیه
troy
وابسته به تروا
missions
وابسته به ماموریت
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
totemistic
وابسته به توتم
adipic
وابسته به چربی
acoustical
وابسته به شنوایی
degenerative
وابسته به انحطاط
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
emotive
وابسته به احساسات
landed
وابسته بزمین
trachean
وابسته به نای
generic
وابسته به تیره
mission
وابسته به ماموریت
pessimistic
وابسته به بدبینی
structural
وابسته به بنا
structural
وابسته به ساختمان
humans
وابسته بانسان
human
وابسته بانسان
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
seminal
وابسته به منی
municipal
وابسته بشهرداری
undersurface
وابسته بزیرسطح
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
nasal
وابسته به منخرین
tubuliferous
وابسته به استکانیان
tubulifloral
وابسته به استکانیان
oratorical
وابسته به سخنرانی
tussive
وابسته به سرفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com