Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
sardonic
وابسته به زهر خنده
sardonically
وابسته به زهر خنده
Other Matches
sportiveŠetc
خنده کن خنده وبازی کن
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
irrision
خنده
laugh
خنده
laughed
خنده
laughter
خنده
laughs
خنده
laughing
خنده
belly laugh
خنده از ته دل
laugh away
با خنده گذراندن
lusory
بازی کن خنده کن
fleer
خنده نیشدار
playfully
با خنده و بازی
queerer
خل خنده دار
comics
خنده دار
queer
خل خنده دار
comic
خنده دار
farcical
خنده اور
tittered
خنده تو دزدیده
droll
خنده اور
sarcasm
زهر خنده
grins
خنده نیشی
boisterous laughter
خنده بلند
queerest
خل خنده دار
snigger
خنده استهزاامیز
titters
خنده تو دزدیده
laugh down
با خنده از رو بردن
tittering
خنده تو دزدیده
ludicrous
خنده اور
irrision
خنده استهزایی
laugher
خنده کننده
titter
خنده تو دزدیده
laughingstock
مایه خنده
laughter is infectious
خنده مسری
sniggers
خنده استهزاامیز
tricksy
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
sniggering
خنده استهزاامیز
sniggered
خنده استهزاامیز
nicker
خنده کردن
to laugh away
با خنده گذراندن
laughing
خنده اور
laughed
صدای خنده
laugh
صدای خنده
serio comic
هم خنده دار
humorous
خنده اور
gaff
خنده بلند
funniest
خنده دار
funnier
خنده دار
risible faculty
استعداد خنده
risibility
خنده داربودن
hilarious
خنده دار
laughable
خنده دار
funny
خنده دار
crack up
<idiom>
از خنده ترکیدن
grin
خنده نیشی
laughing stock
مایهی خنده
howler
خنده اور
howlers
خنده اور
A forced laugh.
خنده زورکی
grinning
خنده نیشی
risible
خنده اور
ridiculous
خنده دار
To burst with laughter.
از خنده غش کردن
grinned
خنده نیشی
laughs
صدای خنده
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
giggling
با خنده افهار داشتن
laughter
صدای خنده بلند
derision
مایه خنده وتمسخر
ridiculousness
خنده اور بودن
comedies
نمایش خنده دار
laughably
بطور خنده دار
to be on the grin
خنده نیشی کردن
to burst in to a laugh
زیر خنده زدن
to force a smile
خنده زورکی کردن
sidesplitting
روده براز خنده
gig
شوخی خنده دار
nitrogen monoxide
گاز خنده اور
nitrous oxide
گاز خنده اور
raise a laugh
خنده راه انداختن
to split one's sides
از خنده روده برشدن
to be convulsed with laughter
از خنده بخود پیچیدن
ridiculously
بطور خنده اور
waggish
بذله گو خنده دار
giggled
با خنده افهار داشتن
waggishly
بذله گو خنده دار
giggles
با خنده افهار داشتن
giggle
با خنده افهار داشتن
opera comique
نمایش خنده اور
rediculously
بطور خنده اور
to laugh away
با خنده واستهزا کردن
to roar with laughter
<idiom>
از خنده روده بر شدن
funnier
خنده اور عجیب
hysterical
بسیار خنده دار
mimes
نمایش خنده اور
mimed
نمایش خنده اور
mime
نمایش خنده اور
laugh off
با خنده دور کردن
keep a straight face
از خنده خودداری کردن
it provokes laughter
باعث خنده است
it provokes laughter
خنده اور است
intempestive laughter
خنده بیجا یا نا بهنگام
farces
نمایش خنده اور
break into a laugh
زیر خنده زدن
cachinnate
در خنده افراط کردن
funniest
خنده اور عجیب
comic opera
نمایش خنده دار
hysterically
بسیار خنده دار
funny
خنده اور عجیب
farce
نمایش خنده اور
comedy
نمایش خنده دار
to set in a roar
از خنده روده برکردن
gigs
شوخی خنده دار
laughing gas
گاز خنده اور
laughter is infectious
خنده همه را می گیرد
to laugh down
با خنده خاموش کردن
miming
نمایش خنده اور
funnily
چنانکه خنده اورد
To burst into tears (laughter).
زیر گریه ( خنده ) زدن
simperer
خنده کننده بدون دلیل
belly laugh
هر چیزی که موجب خنده شود
belly laughs
هر چیزی که موجب خنده شود
comedian
نوینسده نمایشهای خنده دار
comedians
نوینسده نمایشهای خنده دار
comedian
هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedietta
نمایش کوتاه خنده دار
to over a subject
موضوعی را با خنده بحث کردن
man is a risible creature
انسان مخلوقی است خنده کن
to laugh off
با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
fantastico
ادم خیالی و خنده اور
comedist
نویسنده نمایشهای خنده دار
horselaugh
خنده بلند وپر سر وصدا
comedians
هنرپیشه نمایشهای خنده دار
seriocomic
هم جدی وهم خنده دار
bring the house down
<idiom>
باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
simpered
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpering
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simper
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpers
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
gag
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gagged
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gagging
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gags
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
comedienne
زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
comediennes
زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
afterpiece
نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
it is ridiculously small
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
opera bouffe
اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
slapstick
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
weeping succeeds laughter
گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
hee-haws
قاه قاه خنده عرعرکردن
hee-haw
قاه قاه خنده عرعرکردن
boisterous laughter
قاه قاه خنده
horselaugh
قاه قاه خنده
cachinnation
قاه قاه خنده
haw haw
قاه قاه خنده
hee haw
قاه قاه خنده هر هر
laughter
قاه قاه خنده
dependants
وابسته
contingent
وابسته
federate
وابسته
aquatic
وابسته به اب
federating
وابسته
dependant
وابسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com