Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
Other Matches
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
denoting
مبنی بر
reposing upon
مبنی بر
expressive of
مبنی بر
based
مبنی
bassedon or basedupon
مبنی بر
based on
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
castigatory
مبنی برتنبیه
selective
مبنی بر انتخاب
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
selectively
مبنی بر انتخاب
octonary
مبنی برهشت
sophistic
مبنی بر مغالطه
octonal
مبنی برهشت
theorematic
مبنی بر قاعده
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
inversive
مبنی بر قلب
suppositional
مبنی بر فرض
heretical
مبنی برفساد
revocatory
مبنی بر فسخ
empiric
مبنی بر تجربه
impostrous
مبنی بر شیادی
euphuistic
مبنی برتصنع
dualistic
مبنی برخداشناس
equivocatory
مبنی برایهام
deprecative
مبنی بربیمیلی
paraphrastic
مبنی برتفسیر
polytheeistic
مبنی بر شرک
polytheistic
مبنی بر شرک
condolatory
مبنی برهمدردی
investigative
مبنی بر رسیدگی
egotistic
مبنی بر خودپسندی
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
prophetic
مبنی بر پیشگویی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
usurious
مبنی بررباخواری
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
licentious
مبنی بر هرزگی
matricidal
مبنی بر مادرکشی
monometallic
مبنی بر یک فلز
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
causal
مبنی بر سبب
observational
مبنی بر مشاهده
to the effect that
مبنی براینکه
geomantic
مبنی بر رمل
purposive
مبنی برمنظور
visitorial
مبنی بر سرکشی
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
papistic
مبنی برپاپ پرستی
documental
مبنی برمدرک یاسند
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
soritical
مبنی برقیام مسلسل
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
cavilling
مبنی برخرده گیری
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
compatriotic
مبنی برهم میهنی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
illusional
مبنی باشتباه بینائی
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
rose coloured
مبنی برخوش بینی
historic
معروف مبنی بر تاریخ
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
dependent
وابسته
sexual organs
وابسته به
akin
وابسته
aquatic
وابسته به اب
federating
وابسته
appurtenant
وابسته
levitical
وابسته به
attache
وابسته
interdependent
وابسته
pertaining
وابسته
relative
وابسته
belonging
وابسته ها
febile
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
thereof
وابسته به ان
elfin
وابسته به جن
pyrexic
وابسته به تب
cantabrigian
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
federates
وابسته
federated
وابسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com