English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English Persian
machine dependent وابسته به ماشین
Search result with all words
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
machine dependent وابسته ماشین
Other Matches
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
automaton ماشین
mechanism ماشین
engine ماشین
automatons ماشین
wheels رل ماشین
wheeling رل ماشین
plants ماشین
gin ماشین
gins ماشین
plant ماشین
motors ماشین
motored ماشین
motor ماشین
mechanisms ماشین
runner ماشین چی
machanist ماشین چی
runners ماشین چی
mills ماشین
machine ماشین
machined ماشین
pressman ماشین چی
freeze-up ماشین
machines ماشین
wheel رل ماشین
mill ماشین
apparatus ماشین
pressmen ماشین چی
motor- ماشین
machine check برسی ماشین
weldor ماشین جوشکاری
motorists ماشین سوار
motorways راه ماشین رو
unipolar machine ماشین تک قطب
type writer ماشین تحریر
acyclic machine ماشین تک قطب
typewriters ماشین تحریر
lisp machine ماشین لیسپ
typewriter ماشین تحریر
motorist ماشین سوار
rotary ماشین چرخنده
accounting machine ماشین حسابداری
gearing دندههای ماشین
hood bonnet کاپوت ماشین
machine address آدرس ماشین
holtz machine ماشین هولتس
machine address نشانی ماشین
machine based مبتنی بر ماشین
machine builder ماشین ساز
machine made ساخت ماشین
machinary ماشین الات
virtual machine ماشین مجازی
machine building ماشین سازی
clipper ماشین موزنی
motorway راه ماشین رو
machine capacity فرفیت ماشین
adding machine ماشین افزایشگر
induction machine ماشین القائی
pinball machine ماشین پینبال
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
lorry ماشین باری
lorries ماشین باری
lathes ماشین تراش
frictional machine ماشین مالشی
automaton ماشین خودکار
hooters سوت ماشین
ignition generator دینام ماشین
typist ماشین نویس
induction machine ماشین القایی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
typists ماشین نویس
ignition switch سویچ ماشین
devil با ماشین خردکردن
devils با ماشین خردکردن
comptometer ماشین حساب
pinball machines ماشین پینبال
hooter سوت ماشین
lathe ماشین تراش
automatons ماشین خودکار
analytical engine ماشین تحلیلی
ambulance car ماشین تصادفات
washing machines ماشین رختشویی
operator متصدی ماشین
learning machine ماشین فراگیر
automatic stub lathe ماشین تراش
for a car برای هر ماشین
operators متصدی ماشین
typewritter ماشین نویس
bumpers سپر ماشین
automatic machine ماشین تراش
arithmometer ماشین حساب
shear ماشین برش
hydraulic machine ماشین اب بلندکنی
welders ماشین جوشکاری
inductive machine ماشین القائی
welder ماشین جوشکاری
infernal machine ماشین اتش زا
steamer ماشین بخار
steamers ماشین بخار
bumper سپر ماشین
cl مخفف یک ماشین پر
type writer ماشین تحرر
millwright ماشین ساز
planing machine ماشین کندگی
chauffeurs راننده ماشین
open machine ماشین باز
stamper ماشین منگنه
paper mill ماشین کاغذسازی
cropper ماشین موزنی
tank باک ماشین
tank ماشین سوخت
reaper ماشین درو
reapers ماشین درو
smart machine ماشین هوشیار
station wagon ماشین کبریتی
station wagons ماشین کبریتی
chauffeuring راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
synchronous machine ماشین همزمان
mimeograph ماشین تکثیر
adder ماشین جمع
adders ماشین جمع
sunchronous machine ماشین سنکرون
typing ماشین نویسی
object machine ماشین مقصود
steam whistle سوت ماشین
steam engine ماشین بخار
chauffeur راننده ماشین
slot drilling machine ماشین سوراخکن
slot drilling machine ماشین مته
six by six ماشین شش چرخه
computers ماشین حساب
computers ماشین متفکر
computer ماشین الکترونیکی
computer ماشین حساب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com