Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
obituaries
وابسته به وفات
obituary
وابسته به وفات
Other Matches
deaths
وفات
death
وفات
passing away
وفات
demise
وفات
obit
وفات
die
وفات
passes
وفات کردن
epitaphs
وفات نامه
passed
وفات کردن
death
موت وفات
deaths
موت وفات
demise
وفات یافتن
epitaph
وفات نامه
pass
وفات کردن
at the moment of death
حین وفات
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinate
وابسته
monitorial
وابسته به
elysian
وابسته به
attributable
وابسته به
related
وابسته
dependent
وابسته
subordinated
وابسته
subordinating
وابسته
pertianing
وابسته
aquatic
وابسته به اب
belonging
وابسته ها
subordinates
وابسته
diphtheric
وابسته به
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
tuitionary
وابسته به
attendant
وابسته
attendants
وابسته
syncop
وابسته به غش
of kin
وابسته
cephalic
وابسته به سر
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
interdependent
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
federate
وابسته
federated
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
affiliate
وابسته
appurtenant
وابسته
pertinent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
thereof
وابسته به ان
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
federating
وابسته
federates
وابسته
akin
وابسته
messianic
وابسته به
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
pertaining
وابسته
hanger on
وابسته
levitical
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
attached
وابسته
attache
وابسته
relevant
وابسته
febile
وابسته به تب
sexual organs
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
elfin
وابسته به جن
contingents
وابسته
contingent
وابسته
germane
وابسته
relative
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
israelitish
وابسته به
wedded
وابسته
aortal
وابسته بشاهرگ
pharyngal
وابسته به گلوگاه
homicidal
وابسته به ادمکشی
antichristian
وابسته به دجال
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
aortic
وابسته بشاهرگ
pygmean
وابسته به پیگمی ها
investigatory
وابسته به رسیدگی
altitudinal
وابسته به اوج
vital
وابسته به زندگی
vital
وابسته بزندگی
photic
وابسته به تولیدنور
photic
وابسته به نوروروشنایی
analphabetic
وابسته به بیسوادی
menstrual
وابسته به قاعده گی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pythian
وابسته به "اپولو"
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
anginal
وابسته به گلودرد
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
pubertal
وابسته به بلوغ
solar
وابسته بخورشید
oracular
وابسته به وحی
army attache
وابسته نظامی
army attache
وابسته زمینی
periclean
وابسته به پریکلس
rectorial
وابسته به rector
associated company
شرکت وابسته
astronautical
وابسته به فضانوردان
matrimonial
وابسته به عروسی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
jugular
وابسته بوریدوداجی
rhinal
وابسته به بینی
aesthetically
وابسته به زیبایی
aesthetic
وابسته به زیبایی
penological
وابسته به کیفرشناسی
surgical
وابسته به جراحی
perigeal
وابسته به حضیضی
photographic
وابسته به عکاسی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
porcine
وابسته بخوک
cosmic
وابسته بگیتی
ranine
وابسته به وزغ
petrologic
وابسته به سنگ
nasolabial
وابسته به لب و بینی
petiolar
وابسته به برگدم
peruvian
وابسته به پرو
rectal
وابسته به مقعد
perlitic
وابسته به مروارید
perigean
وابسته به حضیضی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
pharisaic
وابسته به فریسی
air attache
وابسته هوایی
missions
وابسته به ماموریت
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
plumbous
وابسته به سرب
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
social
وابسته بجامعه
subversion
وابسته به خرابکاری
paralytics
وابسته به فلج
predial or prae
وابسته به زمین
pleural
وابسته به شامه شش
platinic
وابسته به پلاتین
generic
وابسته به تیره
presbyterial
وابسته به کشیش ها
press attache
وابسته مطبوعاتی
planetary
وابسته به سیاره
mission
وابسته به ماموریت
pessimistic
وابسته به بدبینی
nasal
وابسته به منخرین
nasal
وابسته به بینی
preemptive
وابسته به حق شفعه
preemptive
وابسته به پیشدستی
prefectoral
وابسته به اداری
potamic
وابسته به رودها
oratorical
وابسته به سخنرانی
prefectorial
وابسته به اداری
pocky
وابسته به ابله
maritime
وابسته بدریانوردی
focal
وابسته بکانون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com