Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
mantic
وابسته به پیشگویی
Search result with all words
necromantic
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
Other Matches
omens
پیشگویی
augury
پیشگویی
bodement
پیشگویی
omen
پیشگویی
auguries
پیشگویی
prediction
پیشگویی
predictions
پیشگویی
prognostications
پیشگویی
prophecy
پیشگویی
prophecies
پیشگویی
prognostication
پیشگویی
unpredictable
غیرقابل پیشگویی
predictor
پیشگویی کننده
vaticinate
پیشگویی کردن
presaging
پیشگویی کردن
sooth
تفال پیشگویی
prophetic
مبنی بر پیشگویی
foreshown
پیشگویی کردن
foretoken
پیشگویی کردن
prophetical
متضمن پیشگویی
forespeak
پیشگویی کردن
foretold
پیشگویی کرد
prophesier
پیشگویی کننده
predictably
قابل پیشگویی
oracle
وحی پیشگویی
self fulfilling prophecy
پیشگویی کامبخش
oracles
وحی پیشگویی
predictable
قابل پیشگویی
presages
پیشگویی کردن
presaged
پیشگویی کردن
prophecies
پیغمبری پیشگویی
portends
پیشگویی کردن
foretell
پیشگویی کردن
foretelling
پیشگویی کردن
prophecy
پیغمبری پیشگویی
vatical
از روی پیشگویی
presignify
پیشگویی کردن
foretells
پیشگویی کردن
predict
پیشگویی کردن
predicting
پیشگویی کردن
vatic
از روی پیشگویی
portending
پیشگویی کردن
portended
پیشگویی کردن
presage
پیشگویی کردن
bode
پیشگویی کردن
fatidic
متضمن پیشگویی
predicts
پیشگویی کردن
abodes
پیشگویی کردن
portend
پیشگویی کردن
abode
پیشگویی کردن
anticipative
دارای قدرت پیشگویی
prophesying
غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesied
غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesies
غیبگویی یا پیشگویی کردن
auspicate
گشودن پیشگویی کردن
forebedement
اخبار قبلی پیشگویی
budget forecasting model
مدل پیشگویی بودجهای
prophesy
غیبگویی یا پیشگویی کردن
oneiromancy
تفال و پیشگویی از روی خواب
spearman brown prophecy formula
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
soothsay
طالع دیدن پیشگویی کردن
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
prognosticative or ticatory
خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependants
وابسته
dependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
dependant
وابسته
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
interdependent
وابسته
cantabrigian
وابسته به
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
akin
وابسته
federating
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
pertianing
وابسته
carpal
وابسته به مچ
appurtenant
وابسته
thereof
وابسته به ان
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
congenerous
وابسته
pertinent
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
attendant
وابسته
attendants
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
of kin
وابسته
tuitionary
وابسته به
syncop
وابسته به غش
cephalic
وابسته به سر
attache
وابسته
febile
وابسته به تب
germane
وابسته
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
sexual organs
وابسته به
relevant
وابسته
pyretic
وابسته به تب
hanger on
وابسته
subordinates
وابسته
subordinated
وابسته
wedded
وابسته
contingent
وابسته
attached
وابسته
elfin
وابسته به جن
contingents
وابسته
subordinate
وابسته
subordinating
وابسته
pertaining
وابسته
elysian
وابسته به
monitorial
وابسته به
riverrine
وابسته به
diphtheric
وابسته به
attributable
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
belonging
وابسته ها
levitical
وابسته به
israelitish
وابسته به
relative
وابسته
messianic
وابسته به
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
pharyngal
وابسته به گلوگاه
army attache
وابسته نظامی
human
وابسته بانسان
skyey
وابسته باسمان
provencal
وابسته بشهر
humans
وابسته بانسان
promethean
وابسته به پرومیتوس
army attache
وابسته زمینی
structural
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
structurally
وابسته به ساختمان
programmatic
وابسته به پروگرام
structural
وابسته به بنا
social
وابسته بجامعه
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
prefectoral
وابسته به اداری
ethnic
وابسته به نژادشناسی
vital
وابسته به زندگی
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectal
وابسته به مقعد
rectorial
وابسته به rector
investigatory
وابسته به رسیدگی
scientific
وابسته بعلم
associated company
شرکت وابسته
astronautical
وابسته به فضانوردان
pharisaic
وابسته به فریسی
puberal
وابسته به بلوغ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com