English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
antediluvian وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
Search result with all words
diluvial وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvian وابسته به طوفان نوح طوفانی
procellarian وابسته به جنس مرغ طوفان یا مرغ باران
Other Matches
post diluvian زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
sandstorms طوفان شن
flooding طوفان
deluge طوفان
deluged طوفان
deluges طوفان
flooded طوفان
floods طوفان
toucan طوفان
storm طوفان
stormed طوفان
the stom raged itself out طوفان
storming طوفان
storms طوفان
deluging طوفان
sandstorm طوفان شن
flood طوفان
gales طوفان
gale طوفان
hurricanes طوفان
hurricane طوفان
cataclysm طوفان
cataclysms طوفان
toucans طوفان
rainstorms طوفان باران
tornadoes طوفان پیچنده
rainstorm طوفان باران
squalls طوفان باد
squall طوفان باد
thunderstorms طوفان تندری
tornados طوفان پیچنده
thunderstorm طوفان تندری
tornado طوفان پیچنده
magnetic strom طوفان مغناطیسی
hurricane طوفان دریایی
stormproof window پنجره ضد طوفان
petrel مرغ طوفان
storm smear پراکندگی طوفان
storm lane گذرگاه طوفان
line storm طوفان مستقیم
adrift دستخوش طوفان
hurricanes طوفان دریایی
sand storm طوفان ریگ
cyclones طوفان موسمی
cyclone طوفان موسمی
mother cary's chicken مرغ طوفان
wester طوفان غربی
weathering طوفان هوا
hail storm طوفان تگرگ
northwester طوفان شمال غربی
ice storm طوفان همراه باتگرگ
hailstorm طوفان یا رگبار تگرگ
the storm raved itself out طوفان غریدوغریدتا فرونشست
procellarian جنس مرغ طوفان
maelstrom طوفان یا گرداب شدید
hailstorms طوفان یا رگبار تگرگ
postdiluvian بعد از طوفان نوح
storm clcud ابر طوفان دار
storm card طوفان نمای دریایی
snifter طوفان شدید وزش سخت
fulmar مرغی مانند مرغ طوفان
ship fever طوفان سخت در دریای چین
The massive storm has moved across Iceland. این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
sferics دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
wind shake تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
outride دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
pintado مرغ فرعون یکجور مرغ طوفان
deluging غرق کردن طوفان ایجاد کردن
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
deluge غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges غرق کردن طوفان ایجاد کردن
hail طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailed طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailing طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hails طوفان تگرگ تگرگ باریدن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
congenerous وابسته
comprador وابسته
germane وابسته
affiliate وابسته
commissarial وابسته به
affiliates وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
pertinent وابسته
appurtenant وابسته
thereof وابسته به ان
cephalic وابسته به سر
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
syncop وابسته به غش
pyretic وابسته به تب
attached وابسته
sexual organs وابسته به
attache وابسته
elfin وابسته به جن
interdependent وابسته
belonging وابسته ها
dependent وابسته
pertianing وابسته
attributable وابسته به
aquatic وابسته به اب
related وابسته
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
federate وابسته
federated وابسته
riverrine وابسته به
federating وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
carpal وابسته به مچ
akin وابسته
cantabrigian وابسته به
federates وابسته
pertaining وابسته
thereof=of that وابسته به ان
affiliated وابسته
febile وابسته به تب
subordinate وابسته
subordinating وابسته
contingent وابسته
dependants وابسته
subordinates وابسته
wedded وابسته
subordinated وابسته
relative وابسته
israelitish وابسته به
correspondents وابسته
elysian وابسته به
dependant وابسته
monitorial وابسته به
contingents وابسته
correspondent وابسته
hanger on وابسته
diphtheric وابسته به
levitical وابسته به
messianic وابسته به
relevant وابسته
generic وابسته به تیره
potamic وابسته به رودها
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
landed وابسته بزمین
maritime وابسته بدریانوردی
preemptive وابسته به حق شفعه
irrigational وابسته به ابیاری
gular وابسته به مری
iranian وابسته به ایران
paralytics وابسته به فلج
oratorical وابسته به سخنرانی
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
paralytic وابسته به فلج
iraqi وابسته به عراق
materialistic وابسته به مادیات
haemic وابسته بخون
interrogatory وابسته به سئوال
connubial وابسته به زناشویی
predial or prae وابسته به زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com