English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
biblical وابسته به کتاب مقدس
Other Matches
capitulary کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
Holy Writ کتاب مقدس
scriptures کتاب مقدس
scripture کتاب مقدس
the holy کتاب مقدس
bibliolatry پرستش کتاب مقدس
mitsvot حکم کتاب مقدس
mitzvah حکم کتاب مقدس
biblical مطابق کتاب مقدس
it say in the bible that در کتاب مقدس میگوید
postil تفسیر کتاب مقدس
deuteronomic وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
veda کتاب مقدس باستانی هند
midrash تفسیر کتاب مقدس یهود
scriptural مطابق متن کتاب مقدس
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
it is said in the bible that در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
i saw this p in the scripture این فقره را در کتاب مقدس دیدم
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
biblicism پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
lector قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
revised version ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
scripturalism اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
paradigms ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigm ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
lower criticism انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
futurism اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
inspirationist کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
bible کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bibles کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
isagogics گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
methuselah " متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
vedic وابسته به وداکتاب مقدس هندو
franciscan وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
texbookish وابسته به کتاب درسی
apocalyptic وابسته به کتاب مکاشفات یوحنا
apocalyptical وابسته به کتاب مکاشفات یوحنا
halidom چیز مقدس جای مقدس
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
readers مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
invisible hand منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
prayerful مقدس
sacred مقدس
sanctified مقدس
saintly مقدس
saints مقدس
sacrosanct مقدس
sanctimonious مقدس
venerable مقدس
numinous مقدس
holier مقدس
holy مقدس
saint مقدس
holiest مقدس
heavenly minded مقدس
inviolable مقدس
hallowed مقدس
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
st.michael پطرس مقدس
holily بطور مقدس
halidome چیز مقدس
sanctimonious مقدس نما
fiesta روز مقدس
halidome جای مقدس
hallow مقدس کردن
innocent مبرا مقدس
St مخفف مقدس
hagiology ادبیات مقدس
SS مخفف مقدس
moralistic خشکه مقدس
sacred books کتابهای مقدس
sacred places جاهای مقدس
relic اثار مقدس
relics اثار مقدس
Holy Weeks هفتهی مقدس
Holy Week هفتهی مقدس
sancify مقدس شمردن
tartuffe مقدس ریایی
saint مقدس شمردن
sanctimoniousness مقدس نمایی
saints مقدس شمردن
sanctimony مقدس نمایی
holy legislator شارع مقدس
holyday روز مقدس
Mashhad هر مقدس مشهد
sanctuary جایگاه مقدس
sanctuaries جایگاه مقدس
Holy Father پدر مقدس
tartufe مقدس ریایی
tartuffe خشکه مقدس
sanctified airs مقدس نمایی
shrines جای مقدس
the Holy Trinity تثلیت مقدس
dedication cross صلیب مقدس
tartufe خشکه مقدس
shrine جای مقدس
fiestas روز مقدس
Holly Sepulchre مقبره مقدس
stoup قدح اب مقدس
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
religiosity خشکه مقدس بودن
sacredly بطور مقدس یا محترم
sanctum قدس جایگاه مقدس
guaiacum عودالانبیاء درخت مقدس
pontify خودرا مقدس نمودن
pali زبان مقدس بودائیان
anointment تقدیس با روغن مقدس
altar-table میز مقدس در کلیسا
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
bible بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
bibles بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
martinmas جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
hermeneutics علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
buretto تنگ مخصوص شراب مقدس
buret تنگ مخصوص شراب مقدس
apis گاو مقدس مصریان قدیم
lignum vitae درخت مقدس خشب الانبیاء
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
to مادریک کلمه مقدس است
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
it say in the bible that درکتاب مقدس گفته شده است
zion کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
enshrine ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
credence [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
pierian spring الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
ampullae niche [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
grey friar عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
altar of repose [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sangraal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
fundamentalist کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
sangreal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
blue law قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
i sold the book for rials 0 کتاب را
book کتاب
bokk کتاب
hexateuch شش کتاب
booked کتاب
books کتاب
that book ان کتاب
letter writer کتاب
texts کتاب
text کتاب
enchiridion کتاب کوچک
storybook کتاب داستان
ecclesiastes کتاب جامعه
encyclopaedia کتاب حاوی
texts کتاب درسی
catalog کتاب فهرست
ecclesiastes کتاب واعظ
by the book ازروی کتاب
boookbinder کتاب ساز
catalogues کتاب فهرست
blue book کتاب ابی
vademecum کتاب درسی
vademecum کتاب موردمراجعه
text کتاب درسی
book og kings کتاب پادشاهان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com