Dictiornary-Farsi | وابسته بکوههای هیمالیا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
himalayan	وابسته بکوههای هیمالیا


Other Matches

altaian	وابسته بکوههای التا تاتارالتای نشین
hymalia	هیمالیا
giant panda	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
pandas	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
panda	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
giant pandas	مورچه خوار فلس دار هیمالیا
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associating	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
aquatic	وابسته به اب
contingents	وابسته
affiliate	وابسته
affiliating	وابسته
affiliates	وابسته
dependants	وابسته
congenerous	وابسته
subordinating	وابسته
subordinates	وابسته
adjective	وابسته
comprador	وابسته
commissarial	وابسته به
subordinated	وابسته
levitical	وابسته به
affiliated	وابسته
related	وابسته
dependent	وابسته
attendant	وابسته
attendants	وابسته
thereof=of that	وابسته به ان
of kin	وابسته
attache	وابسته
appurtenant	وابسته
interdependent	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
israelitish	وابسته به
federate	وابسته
federated	وابسته
pertinent	وابسته
germane	وابسته
dependant	وابسته
cephalic	وابسته به سر
syncop	وابسته به غش
pyrexic	وابسته به تب
carpal	وابسته به مچ
pyrexial	وابسته به تب
pyretic	وابسته به تب
cantabrigian	وابسته به
thereof	وابسته به ان
adjectives	وابسته
belonging	وابسته ها
federating	وابسته
federates	وابسته
akin	وابسته
contingent	وابسته
wedded	وابسته
elysian	وابسته به
elfin	وابسته به جن
hanger on	وابسته
pertianing	وابسته
relevant	وابسته
sexual organs	وابسته به
febile	وابسته به تب
correspondent	وابسته
correspondents	وابسته
riverrine	وابسته به
subordinate	وابسته
relative	وابسته
attributable	وابسته به
monitorial	وابسته به
messianic	وابسته به
attached	وابسته
tuitionary	وابسته به
pertaining	وابسته
diphtheric	وابسته به
generic	وابسته به تیره
oracular	وابسته به وحی
predial or prae	وابسته به زمین
matrimonial	وابسته به عروسی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
jugular	وابسته بوریدوداجی
surgical	وابسته به جراحی
totemistic	وابسته به توتم
homicidal	وابسته به ادمکشی
connubial	وابسته به زناشویی
uranological	وابسته به اسمانشناسی
promethean	وابسته به پرومیتوس
materialistic	وابسته به مادیات
totemic	وابسته به توتم
paralytic	وابسته به فلج
solar	وابسته بخورشید
photographic	وابسته به عکاسی
mantic	وابسته به پیشگویی
preemptive	وابسته به حق شفعه
manurial	وابسته بکود
paralytics	وابسته به فلج
malic	وابسته به سیب
uxorial	وابسته به عیال
toplogic	وابسته به مکانشناسی
matricidal	وابسته بمادرکشی
tonsorial	وابسته به سلمانی
maximal	وابسته به حداکثر
air attache	وابسته هوایی
mayoral	وابسته به شهردار
microscopic	وابسته به میکروسکپ
altitudinal	وابسته به اوج
jesuitic	وابسته به یسوعیون
isthmic	وابسته به باریکه
vaccinal	وابسته به واکسن
viral	وابسته به ویروس
isthmian	وابسته به باریکه
affiliated company	شرکت وابسته
aesculapian	وابسته به دارگونه طب
aerological	وابسته بهواشناسی
masticatory	وابسته به جویدن
cosmic	وابسته بگیتی
aesthetically	وابسته به زیبایی
aesthetic	وابسته به زیبایی
provencal	وابسته بشهر
landed	وابسته بزمین
lactic	وابسته به شیر
kufic	وابسته به کوفه
emotive	وابسته به احساسات
pancreatic	وابسته به لوزالمعده
degenerative	وابسته به انحطاط
acoustical	وابسته به شنوایی
adipic	وابسته به چربی
marines	وابسته به دریانوردی
tubulifloral	وابسته به استکانیان
structurally	وابسته به ساختمان
structurally	وابسته به بنا
press attache	وابسته مطبوعاتی
subversion	وابسته به خرابکاری
social	وابسته بجامعه
planetary	وابسته به سیاره
focal	وابسته بکانون
scientific	وابسته بعلم
troy	وابسته به تروا
tutelary	وابسته بقیمومت
investigatory	وابسته به رسیدگی
vital	وابسته به زندگی
vital	وابسته بزندگی
tussive	وابسته به سرفه
lukan	وابسته به لوقا
ethnic	وابسته به نژادشناسی
ethnicity	وابسته به نژادشناسی
limnetic	وابسته به اب شیرین
human	وابسته بانسان
humans	وابسته بانسان
tubuliferous	وابسته به استکانیان
limnic	وابسته به اب شیرین
structural	وابسته به ساختمان
seminal	وابسته به منی
municipal	وابسته بشهرداری
logarithmic	وابسته به لگاریتم
presbyterial	وابسته به کشیش ها
lucan	وابسته به لوقا
menstrual	وابسته به قاعده گی
oratorical	وابسته به سخنرانی
leninist	وابسته به لنین
laryngitic	وابسته به نای
machine dependent	وابسته به ماشین
porcine	وابسته بخوک
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
laryngeal	وابسته بنای
trachean	وابسته به نای
prefectoral	وابسته به اداری
naval	وابسته به کشتی