English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
thermie واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
Other Matches
ohm واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
weber واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
lumen واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
nits واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nit واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
poise واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
volts واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
maxwell واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
hertz واحد فرکانس در سیستم متریک
watt واحد توان در سیستم متریک
watts واحد توان در سیستم متریک
newton واحد نیرو در سیستم متریک
tons واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ton واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
steradian واحد زاویه صلب در سیستم متریک
tesla واحد چگالی یا انبوهی شارمغناطیسی در سیستم متریک
slug واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugs واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugged واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
ampFre واحد اندازهگیری میدان الکتریکی
coulomb سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
energy level تراز انژی
volt واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
strain energy انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
metric متریک
free enterprise رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
metric system سیستم متریک
bathymetric باتی متریک
International System of Units سامانه متریک
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
metric horsepower اسب بخار متریک
metric space فضای متریک [ریاضی]
metric ton تن متریک یا تن هزار کیلویی
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
metric system of measurement سیستم اندازه گیری متریک
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
metric system سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
default درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulted درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
replication 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
EtherTalk درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
electric الکتریکی
electrical الکتریکی
electrotechnical الکتریکی
electric machine ماشین الکتریکی
electric constant ثابت الکتریکی
image تصویر الکتریکی
voltaism ولتاژ الکتریکی
images تصویر الکتریکی
electric contact کنتاکت الکتریکی
electric control کنترل الکتریکی
electric coupling پیوست الکتریکی
electric coupling تزویج الکتریکی
electric discharge تخلیه الکتریکی
electrified الکتریکی کردن
electrify الکتریکی کردن
flux فلوی الکتریکی
electrifies الکتریکی کردن
electric filter صافی الکتریکی
electric resistance مقاومت الکتریکی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
resistor مقاومت الکتریکی
resistors مقاومت الکتریکی
electric primer چاشنی الکتریکی
electric drive محرکه الکتریکی
electric potential پتانسیل الکتریکی
electric eye چشم الکتریکی
magic eye چشم الکتریکی
electric field میدان الکتریکی
engine موتورغیر الکتریکی
electric energy انرژی الکتریکی
electric connection اتصال الکتریکی
capacitance فرفیت الکتریکی
electric shocks شوک الکتریکی
electric shock شوک الکتریکی
isolate به صورت الکتریکی
isolates به صورت الکتریکی
isolating به صورت الکتریکی
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
hot seat صندلی الکتریکی
electrolysis تجزیه الکتریکی
conductivity رسانندگی الکتریکی
all electric تماما" الکتریکی
air dielectric دی الکتریکی هوا
corona discharge تخلیه الکتریکی
specific conductance رسانندگی الکتریکی
tachogenerator دورسنج الکتریکی
transcriptions ضبط الکتریکی
transcription ضبط الکتریکی
electric attraction جاذبه الکتریکی
electric balance تعادل الکتریکی
electric brake ترمز الکتریکی
electric break down شکست الکتریکی
electric bulb لامپ الکتریکی
electric charge بار الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
electric clock ساعت الکتریکی
electrodes قطب الکتریکی
electrode قطب الکتریکی
conduction رسانایی الکتریکی
discharges تخلیه الکتریکی
discharge تخلیه الکتریکی
dielectric strain بار دی الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
electric arc قوس الکتریکی
electric component قطعه الکتریکی
static breeze وزش الکتریکی
charges بار الکتریکی
electrical prospecting کاوش الکتریکی
electrical resistivity مقاومت الکتریکی
charge بار الکتریکی
electrical schematic نمودار الکتریکی
electrical transcription ضبط الکتریکی
electrise الکتریکی کردن
electrical model مدل الکتریکی
electrical interface تداخل الکتریکی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
electrical conduction رسانش الکتریکی
electrical conductivity هدایت الکتریکی
electrical conductivity رسانندگی الکتریکی
electrical degree درجه الکتریکی
electrical connections اتصالات الکتریکی
electrical insulator عایق الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
spark erossion فرسایش الکتریکی
electron bombbardment بمباران الکتریکی
electropathy مداوای الکتریکی
gold contacts اتصالات الکتریکی
electrovalence فرفیت الکتریکی
electrovalency فرفیت الکتریکی
gasoline electric بنزین الکتریکی
galvano cautery داغ الکتریکی
flash fuze چاشنی الکتریکی
electromotor موتور الکتریکی
electromotor محرک الکتریکی
electroplating ابکاری الکتریکی
electrolytic capacitor خازن الکتریکی
electrolytic iron اهن الکتریکی
electromagnet اهنربای الکتریکی
electrical conductance رسانایی الکتریکی
electrical سیستم الکتریکی
electromigration مهاجرت الکتریکی
voltage فشار الکتریکی
electrical bounding اتصال الکتریکی
electric traction قوه الکتریکی
circuits اتصال الکتریکی
electrical breeze وزش الکتریکی
electric force نیروی الکتریکی
electric heater گرم کن الکتریکی
electric traction کشش الکتریکی
electrical analogue مشابهات الکتریکی
electric tension فشار الکتریکی
electric wind باد الکتریکی
electric welding جوشکاری الکتریکی
electric wave موج الکتریکی
electric apparatus دستگاه الکتریکی
electric unit واحدهای الکتریکی
circuit اتصال الکتریکی
circuit جریان الکتریکی
electrifying الکتریکی کردن
electric flux شار الکتریکی
circuits جریان الکتریکی
electrical angle زاویه الکتریکی
electrolytical مربوط به افسادیاتحلیل الکتریکی
dielectric power factor ضریب قدرت دی الکتریکی
inductor اندوکتور جاروی الکتریکی
voltage source منبع فشار الکتریکی
voltage stability ثبات فشار الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com