Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
desulfurization unit
واحد گوگرد زدایی
Other Matches
desulphurizing
گوگرد زدایی
desulfurization
گوگرد زدایی
hydrodesulfurizing
گوگرد زدایی با هیدروژن
sulfur recovery unit
واحد بازیابی گوگرد
error trapping
اشتباه زدایی غلط زدایی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
dehydroisomerization
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
brimstone
گوگرد
brimstones
گوگرد
sulphur
گوگرد
sulfur
گوگرد
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
brimstones
گوگرد قلمی
brimstone
گوگرد قلمی
dusts
گرد گوگرد
dusted
گرد گوگرد
oil of vitriol
عرق گوگرد
dust
گرد گوگرد
philosophers stone
گوگرد سرخ
sulfurate
با گوگرد امیختن
sulfurous
شبیه گوگرد
sulfuret
با گوگرد امیختن
sulphureous
گوگرد مانند
philosophers' stone
گوگرد سرخ
sulphuric acid
جوهر گوگرد
desulphurize
گوگرد زدودن
sulphurize
گوگرد زدن
sulphurous
شبیه گوگرد
sulfureous
دارای گوگرد
sulphury
مانند گوگرد
sulphurate
گوگرد زدن
suphuretted
گوگرد دار
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
sulfureous
دارای سنگ گوگرد
mercaptan
الکل گوگرد دار
sulphur
گوگرد گوگرددار کردن
sulfur
گوگرد گوگرددار کردن
sulphurate
با گوگرد ترکیب کردن
sulphuret
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
sulfuric acid
جوهر گوگرد بفرمول 4SO 2H
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
to metallizo rubber
گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
nitrosulphuric
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
deglaciation
یخ زدایی
dehydration
اب زدایی
de icing
یخ زدایی
debug aids
ابزاراشکال زدایی
depolarization
قطبش زدایی
deoxygenation
اکسیژن زدایی
desalination
نمک زدایی
desalinization
نمک زدایی
desalting
نمک زدایی
de escalation
تشنج زدایی
desegregation
جدایی زدایی
desensitization
حساسیت زدایی
discoloration
رنگ زدایی
dispergation
لخته زدایی
disinhibition
بازداری زدایی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
degasify
گاز زدایی
demagnetization
مغناطیس زدایی
deionization
یون زدایی
peptization
لخته زدایی
dehumidification
رطوبت زدایی
dehydrohalogenation
هیدروهالوژن زدایی
dehydrogenation
هیدروژن زدایی
decolourization
رنگ زدایی
demythologization
اسطوره زدایی
demodulation
تحمیل زدایی
dealkylation
الکیل زدایی
deamination
امین زدایی
decarbonylation
کربونیل زدایی
decarboxylation
کربوکسیل زدایی
decolorization
رنگ زدایی
unconditioning
شرطی زدایی
demystifies
راز زدایی
debugging
اشکال زدایی
unlearning
یادگیری زدایی
descaling
پوسته زدایی
deforestation
جنگل زدایی
debugs
اشکال زدایی
demystify
راز زدایی
debugged
اشکال زدایی
debug
اشکال زدایی
demystified
راز زدایی
decoloration
رنگ زدایی
blanching
رنگ زدایی
genocide
نژاد زدایی
detente
تشنج زدایی
deculturation
فرهنگ زدایی
demystifying
راز زدایی
troubleshoot
عیب زدایی
trubleshoot
عیب زدایی
decolonization
مستعمره زدایی
stain removed
لکه زدایی
accretion of silt
رسوب زدایی
sterilization
گند زدایی
decentralization
مرکزیت زدایی
undoing
عمل زدایی
demodulation
کشف تحمیل زدایی
defused
تشنج زدایی کردن
demagnetization factor
ضریب مغناطیس زدایی
defusing
تشنج زدایی کردن
defuses
تشنج زدایی کردن
desegregating
تفکیک زدایی کردن
desegregate
تفکیک زدایی کردن
desegregated
تفکیک زدایی کردن
deskew
اریب زدایی کردن
bleaching
رنگ زدایی الیاف
defuse
تشنج زدایی کردن
debugging aids
وسائل اشکال زدایی
debugging aids
ادوات اشکال زدایی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
de-escalates
تشنج زدایی کردن
debug aids
ادوات اشکال زدایی
de-escalate
تشنج زدایی کردن
de escalate
تشنج زدایی کردن
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
bleaching powder
گرد رنگ زدایی
pyrolytic dehydrogenation
هیدروژن زدایی تفکافتی
de-escalating
تشنج زدایی کردن
program debugging
اشکال زدایی برنامه
de-escalated
تشنج زدایی کردن
debugs
اشکال زدایی کردن
debug
اشکال زدایی کردن
debugged
اشکال زدایی کردن
desegregates
تفکیک زدایی کردن
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
plank
واحد
units
واحد
singlet
خط واحد
singlets
خط واحد
module
واحد
modules
واحد
at the same time
در ان واحد
single
واحد
measure
واحد
one
واحد
ones
واحد
monad
واحد
unilinear
در یک خط واحد
univalent
واحد
unitage
یک واحد
unit
واحد
angstrom unit
واحد انگستروم
terminal unit
واحد پایانه
arithmetic unit
واحد حساب
absolute unit
واحد مطلق
input unit
واحد اولیه
terminal unit
واحد پایانی
unified budget
بودجه واحد
unit cell
سلول واحد
concerns
واحد اقتصادی
arithmetic unit
واحد محاسبه
astronomical unit
واحد نجومی
data item
واحد داده
cu
واحد کنترل
storming column
واحد مامورحمله
cpu
واحد کنترل
cost unit
قیمت واحد
control unit
واحد کنترل
command unit
واحد فرمان
building unit
واحد ساختمانی
bril
واحد درخشندگی
personality module
واحد شخصیت
basic shaft
محور واحد
contractors yard
واحد ساختمانی
basic construction unit
واحد ساختمانی
tape unit
واحد نوار
data unit
واحد داده
concern
واحد اقتصادی
unit price
بهای واحد
unit record
رکورد واحد
unit tube
لوله واحد
unit weight
وزن واحد
unitization
تعیین واحد
work unit
واحد کار
fee
بهای واحد
motifs
واحد تکراری
motif
واحد تکراری
unit price
قیمت واحد
unit price
واحد قیمت
unit distance
با فاصله واحد
unit elasticity
کشش واحد
unit hydrograph
هیدروگراف واحد
unit load
واحد بار
unit matrix
ماتریس واحد
unit of account
واحد محاسبه
unit of currency
واحد پولی
unit of fire
واحد اتش
unit of issue
واحد توزیع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com