Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
strephosymbolia
وارون بینی چپ و راست
Other Matches
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
dis-
وارون
highlight
وارون
highlighted
وارون
highlights
وارون
inverse
وارون
inverting
وارون کردن
inverted converter
تبدیلگر وارون
inverse video
تصویر وارون
inverse function
تابع وارون
inverse element
عنصر وارون
contrasuggestibility
وارون کاری
inverts
وارون کردن
inversions
وارون سازی
quasi inverse
شبه وارون
inverted engine
موتور وارون
back splice
پیوند وارون
motor transformer
تبدیلگر وارون
inversion
وارون سازی
additive inverse
وارون افزایشی
reversal shift
تغییر وارون
invert
وارون کردن
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
inverse
تابع وارون
[ریاضی]
invertible matrix
ماتریس وارون
[ریاضی]
inverse function
تابع وارون
[ریاضی]
conversion transconductance
رسانایی متقابل وارون
inverted vee engine
موتور خورجینی وارون
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
septum
حفرههای بینی پره بینی
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
predicting interval
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
outspoken
رک و راست
straighter
راست
straight
راست
plain dealing
راست
dextrorotatory
راست بر
right footed
راست پا
wooden
راست
dextrogyrous
راست بر
vertically
راست
plain spoken
یر راست
plumply
سر راست
straightest
راست
pricks
راست
up front
رک و راست
uninhibited
رک و راست
turnabout
به راست راست
four-square
رک و راست
erected
راست
erecting
راست
erects
راست
apeak
راست
turnabouts
به راست راست
straightish
راست
straightish
سر راست
bolt upright
راست
rectilineal
راست خط
pricking
راست
pricked
راست
straightforward
راست
straightforward
رک سر راست
sheer
یک راست
erect
راست
upright
راست
beeline
خط راست
right face
به راست راست
wrapover top
راست
right back
بک راست
wrapover skirt
راست
wrapover dress
راست
prick
راست
bee line
خط راست
right turn
به راست راست
blankly
سر راست
vertical beam
راست رو
forthrights
سر راست
truest
راست
true
راست
right
راست
truer
راست
righted
راست
directly
سر راست
candid
راست
on end
راست
righting
راست
freehearted
رک و راست
orthopteran
راست بال
open heartedness
راست بازی
right hand
دست راست
erects
راست کردن
speak the trurh
راست گفتن
erecting
راست کردن
verities
سخن راست
right angled parallelogram
راست گوشه
erected
راست کردن
right arm
دست راست
erect
راست کردن
right wing
جناح راست
right-wing
جناح راست
reef knot
گره راست
rightable
راست شدنی
orthognathous
راست ارواره
orthogonal
راست گوشه
right incline
میل به راست
deasil
طرف راست
righting lever
اهرم راست کن
Is it true that. . . ?
راست است که ...؟
simon pure
راست حسینی
rolls
انحراف به چپ یا راست
in round numbers 00
سر راست 001تا
reef knots
گره راست
sit up
راست نشستن
ingenuousness
راست بازی
rectangles
راست گوشه
roll
انحراف به چپ یا راست
right atrium
آتریوم راست
rolled
انحراف به چپ یا راست
prink
راست کردن
unbend
راست کردن
straightened
راست کردن
backstitch
کوک چپ و راست
battery left
رگبار از راست یا از چپ
to come to good
راست امدن
right turn
براست راست
upends
راست نشاندن
bolt
: راست بطورعمودی
bolted
: راست بطورعمودی
bolting
: راست بطورعمودی
bolts
: راست بطورعمودی
truthful
صادق راست
truthfully
صادق راست
straightening
راست کردن
antiform
شکل راست
right oblique march
میل به راست رو
straightens
راست کردن
as the crow files
بخط راست
rectus
ماهیچه راست
upend
راست نشاندن
upended
راست نشاندن
upending
راست نشاندن
straighten
راست کردن
to sit up
راست نشستن
counterclockwise
حرکت از راست به چپ
right wing to ward
دست راست
ragged left alignment
هم ترازی راست
right wing toward
دست راست
verity
سخن راست
cross brace
بادبند چپ و راست
verisimilitude
راست نمایی
right angled
راست گوشه
unbent
راست کردن
clockwise rotation
گردش به راست
rectification
راست گردانی
to spoke the t.
راست گفتن
straight stairs
پلکان راست
to tell the truth
راست گفتن
straight out
راست حسینی
straight bow
کمان راست
ragged right
راست ناهموار
rotation in a clockwise direction
گردش به راست
right justification
هم ترازی راست
unbends
راست کردن
right flank
جناح راست
the parting on the right
فرق سر به راست
squares
راست حسینی
squared
راست حسینی
square
راست حسینی
dextrorotatory
راست گردان
round unvarnished tale
راست حسینی
dextrosal
راست گرد
round unvarnished tale
حرف سر راست
righting
درسمت راست
erectile
راست شدنی
squaring
راست حسینی
rightmost
سمت راست
outside right
گوش راست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com