Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
Other Matches
option dealing
معاملات اختیاری
realtors
دلال معاملات ملکی
land agent
دلال معاملات ملکی
realtor
دلال معاملات ملکی
broker
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
free will
اختیاری
arbitary
اختیاری
discretional
اختیاری
voluntary
اختیاری
facultative
اختیاری
involuntariness
بی اختیاری
freewill
اختیاری
arbitrary
اختیاری
optional
اختیاری
voluntary exercise
حرکات اختیاری
optional
حرکات اختیاری
voluntary partnership
شرکت اختیاری
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
urinary incontinence
بی اختیاری ادرار
encopresis
بی اختیاری دفع
enuresis
بی اختیاری ادرار
soft hyphen
خط تیره اختیاری
perseveation
تکرارغیر اختیاری
optional feature
خصیصه اختیاری
incontinency
ناپرهیزکاری بی اختیاری
optional consumption
مصرف اختیاری
frees
اختیاری مختار
freeing
اختیاری مختار
freed
اختیاری مختار
free
اختیاری مختار
option
خصیصه اختیاری
options
خصیصه اختیاری
optional conciliation
مصالحه اختیاری
voluntary savings
پس اندازهای اختیاری
incontinence
ناپرهیزکاری بی اختیاری
voluntary conveyance
انتقال اختیاری بلاعوض
retirement
عقب نشینی اختیاری
ultimate factor of safety
ضریب اطمینان اختیاری
discretionary fiscal policy
سیاست مالی اختیاری
proctorize
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
dealings
معاملات
transactions
معاملات
foreign exchange transactions
معاملات ارزی
credit transaction
معاملات استمهالی
injunctions
تحریم معاملات
credit transaction
معاملات موجل
commercial transactions
معاملات تجارتی
arm's length
معاملات ازاد
arbitrage
معاملات ارز
dealing for money
معاملات پولی
futures
معاملات سلف
boycott
تحریم معاملات
boycotted
تحریم معاملات
boycotting
تحریم معاملات
exchange transactions
معاملات برواتی
boycotts
تحریم معاملات
external transaction
معاملات خارجی
foreign exchange transaction
معاملات ارزی
internal transactions
معاملات داخلی
dealer
فروشنده معاملات چی
conveyancing
تسهیل معاملات
volume of sales
حجم معاملات
sales
{pl}
حجم معاملات
real estate
معاملات زمین
purchase tax
مالیات بر معاملات
turnover
حجم معاملات
turn-over
حجم معاملات
turnover
گردش معاملات
unauthorized transaction
معاملات فضولی
sales
{pl}
گردش معاملات
stoopage of trade
قطع معاملات
volume of sales
گردش معاملات
treament of aliens
معاملات بیگانگان
dealers
فروشنده معاملات چی
overseas trade
معاملات خارجی
injunction
تحریم معاملات
turn-over
گردش معاملات
stoopage of trade
منع معاملات
hazardous
معاملات قماری اتفاقی
swapped
معاملات سلف ارز
swap
معاملات سلف ارز
swaps
معاملات سلف ارز
speculating
معاملات قماری کردن
speculate
معاملات قماری کردن
speculated
معاملات قماری کردن
swopped
معاملات سلف ارز
invisibles
معاملات غیرقابل رویت
spot market
بازار معاملات نقدی
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
speculates
معاملات قماری کردن
opening of negotiations
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
swops
معاملات سلف ارز
swopping
معاملات سلف ارز
agiotage
معاملات احتکاری بروات
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
bargaining
چانه زنی در معاملات معامله
speculated
معاملات پرخطر انجام دادن
speculate
معاملات پرخطر انجام دادن
speculates
معاملات پرخطر انجام دادن
speculating
معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land.
سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
bargain
چانه زنی در معاملات معامله
bargained
چانه زنی در معاملات معامله
bargains
چانه زنی در معاملات معامله
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
speculate
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculating
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
exchanging
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
mediums
واسطه دلال
medium
واسطه دلال
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
procuration fee
حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
blotters
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
constructive notice
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
go between
دلال دلال محبت
go-between
دلال
go-betweens
دلال
jobber
دلال
brokered
دلال
mediator
دلال
mediators
دلال
brokers
دلال
fixer
دلال
brokering
دلال
chapman
دلال
dealer
دلال
dealers
دلال
middlemen
دلال
Solicitors General
دلال
Solicitor General
دلال
monger
دلال
middleman
دلال
broker
دلال
stock broker
دلال سهام
procuress
زن دلال محبت
commodity broker
دلال کالا
stock_broker
دلال سهام
discount broker
دلال تنزیل
coper
دلال اسب
horse dealer
دلال اسب
exchange broker
دلال ارز
agency
کارگزار دلال
insurance broker
دلال بیمه
procurer
دلال محبت
pimp
دلال محبت
scholastic agent
دلال تدریس
house agent
دلال خانه
shipbroker
دلال حمل
stock broker
دلال بورس
fruiterer
دلال میوه
rug dealer
دلال فرش
agencies
کارگزار دلال
fellmonger
دلال پوست
pimps
دلال محبت
auctioneers
دلال حراج
agent de change
دلال ارزی
auctioneer
دلال حراج
bawd
دلال محبت
bill broker
دلال برات
cambist
دلال برات
brokerage
اجرت دلال
software broker
دلال نرم افزار
broker
دلال اوراق بهادار
stockbrokers
دلال سهام شرکتها
bookmakers
دلال شرط بندی
brokering
دلال اوراق بهادار
real estate broker
دلال اموال غیرمنقول
brokered
دلال اوراق بهادار
pawnbrokers
دلال در بنگاه رهنی
aytomobile dealer
فروشنده یا دلال اتومبیل
drover
دلال گاوو گوسفند
matchmaker
دلال یا دلاله ازدواج
pawnbroker
دلال در بنگاه رهنی
stockbroker
دلال سهام شرکتها
bookmaker
دلال شرط بندی
jobber
دلال یاکارگزار بورس
matchmakers
دلال یا دلاله ازدواج
brokers
دلال اوراق بهادار
ship broker
دلال خرید و فروش کشتی
agent
واسطه
agents
واسطه
interagent
واسطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com