Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
reality testing
واقعیت ازمایی
Other Matches
self examination
خود ازمایی
hypothesis testing
فرضیه ازمایی
raffle
بخت ازمایی کردن
swordplay
مبارزه زور ازمایی
lottery
بخت ازمایی لاطاری
lotteries
بخت ازمایی لاطاری
re examination
پرس ازمایی مجدد
re-examination
پرس ازمایی مجدد
raffles
بخت ازمایی کردن
to try one's luck
بخت ازمایی کردن
to try ones fortune
بخت ازمایی کردن
voir dire
سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
verities
واقعیت
verity
واقعیت
actuality or actualness
واقعیت
entelechy
واقعیت
virtuality
واقعیت
facts
واقعیت
reality
واقعیت
realities
واقعیت
fact
واقعیت
actuality
واقعیت
put into effect
واقعیت دادن
accomplish
واقعیت دادن
reality therapy
واقعیت درمانی
implement
واقعیت دادن
bring inbeing
واقعیت دادن
subjective reality
واقعیت ذهنی
carry out
واقعیت دادن
execute
واقعیت دادن
fulfill
[American]
واقعیت دادن
make a reality
واقعیت دادن
verisimilitude
شباهت به واقعیت
put into practice
واقعیت دادن
actualise
[British]
واقعیت دادن
bring into being
واقعیت دادن
reality principle
اصل واقعیت
objective reality
واقعیت برونی
misrepresentation
قلب واقعیت
fulfils
واقعیت دادن
fulfills
واقعیت دادن
fulfilling
واقعیت دادن
fulfilled
واقعیت دادن
fulfil
واقعیت دادن
make something happen
واقعیت دادن
actualize
واقعیت دادن
put ineffect
واقعیت دادن
carry into effect
واقعیت دادن
unreality
عدم واقعیت
objective reality
واقعیت عینی
carry ineffect
واقعیت دادن
fulfill
واقعیت دادن
empirical reality
واقعیت تجربی
actualize
واقعیت دادن
actualization
واقعیت دادن
objectivity
هستی واقعیت
realism
واقعیت گرایی
put inpractice
واقعیت دادن
bovarism
در هم امیزی خیال و واقعیت
wise up to
<idiom>
بالاخره فهمیدن واقعیت
I would like to know the truth.
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
externalises
واقعیت خارجی قائل شدن
externalised
واقعیت خارجی قائل شدن
realism
مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
externalizing
واقعیت خارجی قائل شدن
pin down
<idiom>
اجبار شخصی دربیان واقعیت
externalising
واقعیت خارجی قائل شدن
externalize
واقعیت خارجی قائل شدن
externalized
واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes
واقعیت خارجی قائل شدن
matter-of-fact
<idiom>
چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
I would like to learn the truth.
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
pragmatic
فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
pragmatics
فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
gap analysis
تجزیه و تحلیل فاصله بین پیش بینی و واقعیت
stat
[on something]
واقعیت ها به صورت اعداد
[مربوط به چیزی]
[اصطلاح روزمره]
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
swelled head
<idiom>
(خود بزرگ بینی) از واقعیت خود را برتر دیدن
pragmatism
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com