English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
interdental واقع در میان دو دندان
Other Matches
intercostal واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient در میان اینده واقع در میان
interdental space فاصله میان دو دندان
intervascular واقع در میان رگ ها
periodontal واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
interaxial واقع در میان دو کوه
intermontane واقع در میان دو کوه
intermaxillary واقع در میان ارواره ها
intercililary واقع در میان ابروها
interjacent در میان واقع شونده
interfacial واقع در میان دورو
interdigitate واقع در میان انگشتان
interdigital واقع در میان انگشتان
interscapular واقع در میان دو کتف
interaxal واقع در میان دو کوه
intercolumnar واقع در میان دو ستون
intercensal واقع در میان دو سرشماری
intercellular واقع در میان یاخته ها
intermediate در میان واقع شونده
interamnian واقع در میان دو رودخانه
intermundane واقع در میان دو جهان
intertribal واقع در میان قبیله ها
interstellar واقع در میان ستارگان
intermural واقع در میان دیوارها
intervertebral واقع در میان مهره ها
interseptal واقع در میان پره ها
interseptal واقع در میان جدارها
interurban واقع در میان شهرها
interprovincial واقع در میان ولایات یاشهرستانها
intervocal میان دو صدا واقع شونده
interaxillary واقع در میان بغلهای برگها
intervicalic میان دو صدا واقع شونده
intertentacular واقع در میان شاخکهای حشره
interpolar واقع در میان دو قطب پیل الکتریکی
interveinal واقع در میان سیاه رگ ها بین الوریدی
intervocalic واقع میان دو حرف صدادار بین الهجائین
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
tusks دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
dentine عاج دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pulpa پالپ دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
tooth bleaching سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth whitening سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
dentin عاج دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental pulp پالپ دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pulpa مغز دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental pulp مغز دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
tooth enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pain in tooth دندان درد [دندان پزشکی]
tooth pain دندان درد [دندان پزشکی]
toothaches دندان درد ها [دندان پزشکی]
dental decay [Caries dentium] پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
tooth decay پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
cavities پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
caries پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
toothache {sg} دندان درد [دندان پزشکی]
tooth pick خلال دندان دندان کاو
gam دندان گراز یا دندان کج دهان
dental caries پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
odontology دندان شناسی دندان پزشکی
toothache دندان درد [دندان پزشکی]
odontalgia دندان درد [دندان پزشکی]
dentalgia دندان درد [دندان پزشکی]
odontodynia دندان درد [دندان پزشکی]
dental pain دندان درد [دندان پزشکی]
odontogenic pain دندان درد [دندان پزشکی]
dental restoration پرکردن دندان [دندان پزشکی]
dental filling ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental restoration ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental filling پرکردن دندان [دندان پزشکی]
futtock میان چوب میان تیر
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
toothless بی دندان
toothsome دندان مز
desserts دندان مز
gam دندان
tooth دندان
edentulous بی دندان
curvidentate کج دندان
dessert دندان مز
fangless بی دندان
grinder دندان اسیاب
grinders دندان اسیاب
incisor دندان پیشین
gum لثه دندان
pecks دندان زدن
pecking دندان زدن
pecked دندان زدن
peck دندان زدن
picker خلال دندان
pickers خلال دندان
chisel tooth دندان پیشه
toothpowders پودر دندان
toothpick دندان کاو
toothpick خلال دندان
toothpaste خمیر دندان
To have a tooth fI'lled. دندان پرکردن
toothpastes خمیر دندان
To have a tooth fI'lled. دندان پر کردن
toothbrush مسواک دندان
To pull out ( extract ) atooth . دندان کشیدن
toothpicks خلال دندان
toothpicks دندان کاو
fullmouthed تمام دندان
toothache دندان درد
toothache درد دندان
cutters دندان پیش
cutter دندان پیش
toothpowder گرد دندان
tooth paste خمیر دندان
toothpowders گرد دندان
toothbrushes مسواک دندان
teethe دندان در اوردن
teethed دندان در اوردن
dentine عاج دندان
pyorrhoea چرک دندان
dentiparous دندان اور
milk tooth دندان شیری
milk teeth دندان شیری
pulls کشیدن دندان
pyorrhoea alveolaris چرک دندان
pull کشیدن دندان
saber toothed دندان شمشیری
dentition دندان دراوری
snaggletooth دندان بی قاعده
snaggletooth دندان بد شکل
dentition دندان در اوردن
dentition دندان بندی
sectorial دندان اسیاب
sharp fanged تیز دندان
dentifrice خمیر دندان
dentifrice گرد دندان
pyorrhea چرک دندان
teethes دندان در اوردن
teething دندان دراوردن
tooth powder گرد دندان
gumboil پیله دندان
gummed لثه دندان
gumming لثه دندان
bridgework پل دندان مصنوعی
bicuspid دندان دوپایه
the crown of the teeth دندان بیرونی
gums لثه دندان
teeth of armature دندان ارمیچر
teeth grinding دندان قرچه
incisive tooth دندان پیشین
dentulous دندان دار
prothesis دندان یا عضومصنوعی
denticle دندان کوچک
sharp toothed تیز دندان
multidentate بسیار دندان
crowns تاج دندان
crown تاج دندان
cheek tooth دندان آسیاب
back tooth دندان آسیاب
odontalgia دندان درد
fang دندان ناب
odontiasis دندان در اوری
odontic وابسته به دندان
mouthguard محافظ دندان
irrecusable دندان شکن
cuspid دندان نیش
dentin عاج دندان
cuspid دندان انیاب
eruption of the teeth درامدن دندان
latidentate پهن دندان
edentate جانور بی دندان
molar tooth دندان اسیاب
jaw tooth دندان اسیاب
microdont خرد دندان
fang دندان انیاب
fangs دندان ناب
fangs دندان انیاب
dental caries پوسیدگی دندان
dental clinic دندان پزشکی
greedier دندان گرد
greediest دندان گرد
greedy دندان گرد
molar دندان اسیاب
odontitis اماس دندان
odontocete دندان دار
practitioner دندان پزشک
grin دندان نمایی
practitioners دندان پزشک
odontologist دندان شناس
odontology مبحث دندان
pick خلال دندان
toothpowder پودر دندان
pontic دندان مصنوعی
permanent tooth دندان دائمی
odontoma ورم دندان
picks خلال دندان
peg tooth دندان ناب
tartar باره دندان
grinned دندان نمایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com