English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English Persian
factitious وانمود کننده
affecter وانمود کننده
simular وانمود کننده
Other Matches
poser وانمود کن
affectations وانمود
pretence وانمود
dissimulation وانمود
posers وانمود کن
pretensions وانمود
poseurs وانمود کن
poseur وانمود کن
fakery وانمود
feigning وانمود
pretences وانمود
pretenses وانمود
pretender وانمود گر
pretenders وانمود گر
feint وانمود
pretension وانمود
faking وانمود
affectation وانمود
make-believe وانمود
feinted وانمود
make believe وانمود
feints وانمود
feinting وانمود
simulates وانمود کردن
simulate وانمود کردن
feign وانمود کردن
to make believe وانمود کردن
simulating وانمود کردن
dissemble وانمود کردن
pretend وانمود کردن
sham وانمود کردن
simulation وانمود تظاهر
make believe <idiom> وانمود کردن
let on <idiom> وانمود کردن
simulations وانمود تظاهر
play-acts وانمود کردن
play-acting وانمود کردن
play-acted وانمود کردن
play-act وانمود کردن
seems وانمود شدن
play at وانمود کردن
shams وانمود کردن
feign وانمود کردن
feigns وانمود کردن
seemed وانمود شدن
seem وانمود شدن
possums وانمود کردن
pretends وانمود کردن
pretending وانمود کردن
possum وانمود کردن
lead on وانمود کردن
sham وانمود کردن
simulafe وانمود کردن
pretend وانمود کردن
simulating وانمود سازی کردن
simulate وانمود سازی کردن
simulators دستگاه وانمود ساز
simulates وانمود سازی کردن
simulator دستگاه وانمود ساز
to set up for...... خود را..........وانمود کردن
put on وانمود کردن بکارانداختن
assume بخود بستن وانمود کردن
assumes بخود بستن وانمود کردن
simulates تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating تقلید نشان دادن وانمود کردن
he pretended to be asleep چنین وانمود کرد که خواب است
Dont sidetrack the issue. خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
heroize خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
snake in the grass <idiom> دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
represented نمایندگی کردن وانمود کردن
represent نمایندگی کردن وانمود کردن
represents نمایندگی کردن وانمود کردن
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filler پر کننده
bender خم کننده
hoppers لی لی کننده
doer کننده
fluxing oil اب کننده
mauler له کننده
hopper لی لی کننده
solvents اب کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
ear-splitting کر کننده
benders خم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com