Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
keyword
واژه کلیدی
Other Matches
portmanteau
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux
واژه مرکب از دو واژه
key currencies
کلیدی
scroll
کلیدی
scrolls
کلیدی
keyspace
فاصله کلیدی
key entry
دخول کلیدی
multikey
چند کلیدی
key projects
طرحهای کلیدی
key verification
بازبینی کلیدی
keyword
کلمه کلیدی
key industries
صنایع کلیدی
keypunch
منگنه کلیدی
keylock
قفل کلیدی
keyed access
دستیابی کلیدی
key
[حرکت کلیدی شطرنج]
kwic
کلمه کلیدی در متن
keyword in context
کلمه کلیدی در متن
keyboard perforator
سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard enirv
دخول صفحه کلیدی
keypad
صفحه کلیدی با کلیدهای
You gave me the wrong key .
کلیدی که به من دادی عوضی بود
key
کلیدی که یک حرف را تولید میکند
ksr
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
skeleton key
کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton keys
کلیدی که چندین قفل را بازکند
navigation
چند رسانهای با کلمات کلیدی
wall mounted switch
کلیدی که روی دیوار نصب میشود
soft
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
pause key
[کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
bass clef
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
home
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
homes
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
softer
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
softest
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
key
کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
alphanumeric
صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
passkey
کلیدی که چند قفل را باز کند مفتاح
ascii
صفحه کلیدی که همه حروف ASC II را دارد
enters
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
cases
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
key
کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
key
کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
attention
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attentions
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
softest
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
softer
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
pages
کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
paged
کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
backspace
کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
prtsc
کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
hex
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
page
کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
soft
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
termed
واژه
terming
واژه
neologism
نو واژه
neologisms
نو واژه
term
واژه
word
واژه
worded
واژه
mosul
واژه
clicked
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
page
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
carriage return
سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
paged
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
pages
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
click
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
intercalation
واژه افزایی
neologisms
واژه تراشی
score out that word
ان واژه را خط بزنید
philologist
واژه شناس
dissylable
واژه دوهجائی
buzz words
رمز واژه
paronym
واژه هم ریشه
dictionary
واژه نامه
glossary
واژه نامه
lexicon
[dictionary]
واژه نامه
word book
واژه نامه
the root of a word
ریشه واژه
punctuation for reference
زیر واژه
word count
واژه شماری
neolalia
واژه تراشی
wordbook
واژه نامه
loanword
واژه بیگانه
buzz word
رمز واژه
wordbook
واژه نامه
word order
ترتیب واژه ها
word deafness
واژه کری
lexicology
واژه شناسی
loanword
واژه عاریه
stimulus word
واژه محرک
worded
واژه سخن
synonyms
واژه مترادف
synonym
واژه هم معنی
neologism
واژه جدید
synonym
واژه مترادف
neologism
واژه تراشی
neologisms
واژه جدید
synonyms
واژه هم معنی
glossary
واژه نامه
cognate
واژه هم ریشه
word blindness
واژه کوری
pejorative
واژه تحقیری
word-blindness
واژه کوری
coinage
ابداع واژه
word
واژه سخن
glossaries
واژه نامه
repeat
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
ends
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
repeats
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
ended
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
codepages
تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
end
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
hypermedia
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
cursors
کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
cursor
کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
post fix
در پایان واژه چسباندن
prandial
واژه شوخی امیز
score out that word
روی ان واژه خط بکشید
polysllable
واژه جند هجائی
word span test
ازمون فراخنای واژه ها
wordage
کلمات واژه بندی
word choice test
ازمون واژه گزینی
word building test
ازمون واژه سازی
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
syncopation
کوتاه سازی واژه
word association test
ازمون تداعی واژه ها
this word means a dog
این واژه یعنی سگ
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram
واژه چهار حرفی
pentasyllable
واژه پنج هجائی
lexicon
واژه نامه دیکسیونر
lexicons
واژه نامه دیکسیونر
homely
[British E]
<adj.>
سنگین
[واژه تحقیری]
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
dictionary sort
ترتیب واژه نامهای
an inseparable prefix
سر واژه جدا نشدنی
homely
[British E]
<adj.>
بیمزه
[واژه تحقیری]
homely
[British E]
<adj.>
خفه
[واژه تحقیری]
octosyllable
واژه هشت هجائی
logomachy
بازی واژه پردازی
septisyllable
واژه هفت هجائی
caps
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
capitals
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
insert
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
ins key
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserting
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert key
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserts
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
nomenclature
فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
God bless
[you]
!
خدا حافظ
[واژه کهنه]
a word with a pejorative connotation
واژه ای با معنای ضمنی منفی
spicery
انباری ادویه
[واژه قدیمی]
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
rebus
نشاندادن واژه ها بصورت مصور
purism
واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionary
کتاب لغت واژه نامه
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
dictionaries
کتاب لغت واژه نامه
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossaries
واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary
واژه نامه ضمیمه کتاب
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
tactile
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
key
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
bawdry
زنا
[دین]
[حقوق]
[واژه قدیمی]
homely
[British E]
<adj.>
عادی و خسته کننده
[واژه تحقیری]
How do you pronounce
[say]
that
[this]
word?
این واژه چه جور تلفظ می شود؟
cantoria
[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
catch-phrase
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy
یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
catch-phrases
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
to inspan oxen
این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
parathesis
پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
anglo-chinois
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
sanshifter
واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
keyboard terminal
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
blind keyboard
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
this word occurs in gulistan p
این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
is intervocalic
حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
kpsi
[واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
logograph
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com