Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
Other Matches
wharfage
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
burse
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
promotion money
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
palor
اطاق برای گفتگو خصوصی
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
air brick
اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
kerb inlet
روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
fpad
هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
freight payable at destination
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
over the shoulder bombing
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
pos
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
PGP
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
premiums
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
fuse
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
introducing
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
postpaid
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
light-well
[حیاط کوچک برای عبور نور]
air-grating
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
coroutine
بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
blade cuff
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
blind dialling
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
lancet
[پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
laced valley
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
caught short
<idiom>
پول کافی برای پرداخت نداشتن
to pound the filed
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
You will have to pay duty on this.
شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
moonlight fliting
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
strike pay
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
TCP/IP
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
bloop
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
drive
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
charges forward
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
estates
املاک
estate
املاک
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
baronage
املاک بارون
domain
املاک خالصه
real estate
املاک و ساختمان
latifundia
املاک وسیع
real estate broker
واسطه املاک
latifundia
املاک زیاد
land register
ثبت املاک
domains
املاک خالصه
men of property
صاحبان املاک
real estate
املاک و مستغلات
estate tax
مالیات بر املاک
seisin
تصرف املاک
seizin
تصرف املاک
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
real account
حساب خرید املاک
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
cadastral
مربوط به املاک مزروعی
property tax
مالیات بر املاک و مستغلات
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
stud
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
land office
اداره املاک وثبت اراضی
private nuisance
هتک حرمت منازل و املاک
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
this work is palling on me
اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود
annunciator
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
probationer
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
probationers
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
notice to quit
لغو
[فسخ]
قرارداد
[املاک و مستغلات]
landfalls
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
corsages
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
macs
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
metacompilation
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
scratch file
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
mac
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
corsage
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
redundant
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود
pontage
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
verification fire
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
prompts
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
dry ginger
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
prompt
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
seeks
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
contact party
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
seeking
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
prompted
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
seek
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
core binder
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
retrorocket
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
sequential access
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
toner
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
Good grief!
<idiom>
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
assessed value
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
sub woofer
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
debutant
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
takedown
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com