English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (2 milliseconds)
English Persian
pavor nocturnus وحشت شبانه
Other Matches
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
parlour boarder شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
nocturnal شبانه
nightly شبانه
nocturnally شبانه
night school اموزشگاه شبانه
night interception کمین شبانه
night operations عملیات شبانه
night landing فرود شبانه
nightlife تفریحات شبانه
hostels شبانه روزی
hostel شبانه روزی
round-the-clock شبانه روزی
nocturnal نمایش شبانه
vespertine مربوط به شب شبانه
night interception رهگیری شبانه
night order دستورات شبانه
night order دستور شبانه
night schools اموزشگاه شبانه
nocturnal prayer نماز شبانه
nighttide جزر و مد شبانه
burglarizes شبانه دزدیدن
burglarized شبانه دزدیدن
burglarize شبانه دزدیدن
vespertinal شبانه عشایی
burglarizing شبانه دزدیدن
he went by night شبانه رفت
night and day شبانه روز
hostelry شبانه روزی
overnight در مدت یک شب شبانه
d. and night شبانه روز
cracksman دزد شبانه
quotidian شبانه روزی
circadian شبانه روزی
moonshiner قاچاقچی شبانه
floorshow نمایش باشگاههای شبانه
first post شیپور خبر شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
circadian rythm ریتم شبانه روزی
night interception استراق سمع شبانه
nocturn سحر خوانی شبانه
boarder شاگرد شبانه روزی
boarding schools اموزشگاه شبانه روزی
moonlight fliting اسباب کشی شبانه
nightlife شرکت در تفریحات شبانه
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
boarders شاگرد شبانه روزی
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
battle lights چراغ خاموشی شبانه
hosteler مقیم شبانه روزی
night شب هنگام برنامه شبانه
nights شب هنگام برنامه شبانه
schoolwork تکلیف شبانه دانشجو
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
sennight یکهفته هفت شبانه روز
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
boarding مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
witch moth پروانه بید شبانه شب پره
se'nnight یکهفته هفت شبانه روز
whippoorwill مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
dread وحشت
trepidation وحشت
dreading وحشت
jitters وحشت
abhorrence وحشت
panic وحشت
frights وحشت
panicked وحشت
fright وحشت
panicking وحشت
awless بی وحشت
awfulness وحشت
dreads وحشت
gris وحشت
frays وحشت
frayed وحشت
fray وحشت
funk وحشت
fears وحشت
awe وحشت
awed وحشت
dismalness وحشت
fear وحشت
feared وحشت
fearing وحشت
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
panic struck وحشت زده
horror struck وحشت زده
frights هراس وحشت
fright هراس وحشت
aghast وحشت زده
requiems نماز وحشت
forlornness وحشت یاس
struck with teror وحشت زده
strike with terror وحشت زده
requiem نماز وحشت
horror وحشت مورمور
horrors وحشت مورمور
panic stricken وحشت زده
terror وحشت بلا
terrors وحشت بلا
fear prayer نماز وحشت
dismayed وحشت زدگی
morbid وحشت اور
dismay وحشت زدگی
dismays وحشت زدگی
dismaying وحشت زدگی
horror-struck وحشت زده
alarum بیم و وحشت
affright وحشت زده
awestruck وحشت زده
frightened وحشت زده
cuse of a موجب وحشت
awestricken وحشت زده
fear of the future وحشت از آینده
terrify وحشت زده کردن
horrifies وحشت زده کردن
horrify وحشت زده کردن
horrifying وحشت زده کردن
terrified وحشت زده کردن
heart skip a beat <idiom> وحشت زده یا بر آشفتن
terrible وحشت اور ترسناک
horrified وحشت زده کردن
terrifying وحشت زده کردن
terrifies وحشت زده کردن
gruesomely چنانکه وحشت اورد
gally وحشت زده کردن
startle وحشت زده شدن
startle پرش وحشت زدگی
startled وحشت زده شدن
startled پرش وحشت زدگی
startles وحشت زده شدن
startles پرش وحشت زدگی
jittery وحشت زده و عصبی
appal وحشت زده شدن
appall وحشت زده شدن
appalled وحشت زده شدن
appallingly وحشت زده شدن
appals وحشت زده شدن
horrendous ترسناک وحشت اور
serenaded ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
to put the fear of God into somebody کسی را وحشت زده کردن
gruesome وحشت اور نفرت انگیز
overawed خیلی وحشت زده کردن
overawe خیلی وحشت زده کردن
gast وحشت جانور بدون اولاد
alarms بیم و وحشت ساعت زنگی
panic هراس وحشت زده کردن
overawing خیلی وحشت زده کردن
panicked هراس وحشت زده کردن
panicking هراس وحشت زده کردن
creepy وحشت زده غیر عادی
alarmingly بیم و وحشت ساعت زنگی
My hair stood on end . مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
alarmed بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm بیم و وحشت ساعت زنگی
overawes خیلی وحشت زده کردن
to escape with nothing more than/just a fright از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
stage fright وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
consternate احساس تحیر و وحشت کردن متوحش شدن
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
He had the air of a frightened(scared)child. حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
ignisfatuus روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
vigils گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigil گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
youth hostel شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostels شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
to fly with the owl کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
terrorism عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
angst احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
awesome وحشت اور ترس اور
planet struck وحشت زده ستاره زده
planet stricken وحشت زده ستاره زده
dead hours ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com