Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (30 milliseconds)
English
Persian
exercise
ورزش تمرین کردن
exercised
ورزش تمرین کردن
exercises
ورزش تمرین کردن
Other Matches
practises
ورزش تمرین
practice
ورزش تمرین
practising
ورزش تمرین
practicing
ورزش تمرین
practise
ورزش تمرین
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
cartwheel
[gymnastics exercise]
چرخ فلک
[ورزش ژیمناستیک]
[ورزش]
woodsheds
تمرین کردن
work out
<idiom>
تمرین کردن
drill
تمرین کردن
practice
تمرین کردن
drilled
تمرین کردن
woodshed
تمرین کردن
staging
تمرین کردن
drills
تمرین کردن
rehearse
تمرین کردن
rehearsed
تمرین کردن
rehearsing
تمرین کردن
rehearses
تمرین کردن
trains
ورزش کردن
train
ورزش کردن
trained
ورزش کردن
run through
<idiom>
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
drilling
تمرین نظامی کردن
practice
ممارست تمرین کردن
limber
تمرین نرمش کردن
rehearsals
تمرین کردن عملیات
rehearsal
تمرین کردن عملیات
moom poolgi
تمرین کردن تکواندو
practicing
ممارست تمرین کردن
practises
ممارست تمرین کردن
practise
ممارست تمرین کردن
practising
ممارست تمرین کردن
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
to make a substitution
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
to substitute out
[players]
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
to exercise is use ful
ورزش کردن سودمند است
to defend aggressively
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
to stonewall
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
toe raise
تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sponsors
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsor
سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sported
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
ponying
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
drilling
تمرین
uses
تمرین
use
تمرین
work out
تمرین
exercises
تمرین
drills
تمرین
drilled
تمرین
drill
تمرین
trains
تمرین
trained
تمرین
train
تمرین
action
تمرین
exercised
تمرین
rehearsals
تمرین
ure
تمرین
actions
تمرین
rehearsal
تمرین
exercise
تمرین
practice
تمرین
gymnastics
ورزش
p.exercise
ورزش
physical exercise
ورزش
goal
گل
[ورزش]
gymnastical
ورزش
exercise
ورزش
pastimes
ورزش
pastime
ورزش
sports
ورزش
sported
ورزش
sport
ورزش
flannels
ورزش
flannel
ورزش
exercised
ورزش
callisthenics
ورزش
exercize
ورزش
exercises
ورزش
exercised
تمرین دادن
negative practice
تمرین منفی
field exercise
تمرین صحرایی
field exercise
تمرین رزمی
wind sprint
تمرین دو سریع
fore exercise
تمرین مقدماتی
combatdrill
تمرین رزمی
formal exercise
تمرین صوری
combat exercise
تمرین رزمی
circuit training
تمرین دایرهای
training distance
مسافت تمرین
dry run
تمرین جنگی
training time
زمان تمرین
gunning
تمرین تیراندازی
joint exercise
تمرین مشترک
mobilization exercise
تمرین بسیج
exercise
تمرین دادن
fartlek
تمرین دو استقامت
exercize
تمرین تکلیف
maneuver
تمرین نظامی
work out
تمرین امادگی
mass practice
تمرین فشرده
workshop practice
تمرین کارگاهی
massed practice
تمرین بی وقفه
exercise term
اسم تمرین
exercise code word
رمز تمرین
exercisable
قابل تمرین
warm down
تمرین سبک
exercises
تمرین دادن
unspaced practice
تمرین بی فاصله
gymnastical
تمرین زورخانهای
pratique
تمرین عملی
physical exercise
تمرین ورزشی
rehearsals
تمرین از بر خواندن
experiencing
تمرین دادن
experiences
تمرین دادن
rehearsals
تمرین نمایش
experience
تمرین دادن
physical exercise
تمرین بدنی
rehearsal
تمرین از بر خواندن
rehearsal
تمرین نمایش
overtrain
تمرین بیش از حد
staging
تمرین اب خاکی
workouts
تمرین شدید
practice teaching
تمرین معلمی
evolution
تمرین عالی
practice period
دوره تمرین
workout
تمرین شدید
try-outs
تمرین نهایی
try-out
تمرین نهایی
drilling
تمرین نظامی
rehearser
تمرین کننده
service practice
تمرین اموزشی
mules
اتومبیل تمرین
behavior rehearsal
تمرین رفتار
drill
تمرین مته
mule
اتومبیل تمرین
training
تعلیم و تمرین
battle drill
تمرین رزم
drilled
تمرین مته
drills
تمرین مته
practice effect
اثر تمرین
ringside
در کنارصحنه ورزش
coached
مربی ورزش
skiing
ورزش اسکی
pull over
پیراهن کش ورزش
head spring
ورزش واکروبات با سر
gymnastically
ازراه ورزش
exerciser
اسباب ورزش
coaches
مربی ورزش
callisthenics
ورزش سبک
training
ورزش کاراموزی
sweat pants
شلوار ورزش
gymnastically
ازلحاظ ورزش
ploys
امر ورزش
coach
مربی ورزش
athletics
علم ورزش
fine drawn
نتیجه ورزش
sport palace
کاخ ورزش
workouts
ورزش روزانه
ring
صحنه ورزش
gymnastics
ورزش ژیمناستیک
sweatshirts
پیراهن ورزش
athlete
قهرمان ورزش
athletes
قهرمان ورزش
athleticism
ورزش گرایی
sweatshirt
پیراهن ورزش
playsuit
لباس ورزش
canoeing
ورزش با کانو
goal scorer
گلزن
[ورزش]
professionalism
ورزش حرفهای
to miss the goal
به گل نزدن
[ورزش]
sportswear
لباس ورزش
to miss the goal
گل نکردن
[ورزش]
fishing
ورزش ماهیگیری
workouts
ورزش شدید
physical therapy
ورزش درمانی
ploy
امر ورزش
workout
ورزش روزانه
angling
ورزش ماهیگیری
amateurism
ورزش اماتوری
workout
ورزش شدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com