Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
bank failure
ورشکستگی بانکی
Other Matches
clearing banks
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
ruin
ورشکستگی
failures
ورشکستگی
failure
ورشکستگی
ruining
ورشکستگی
ruins
ورشکستگی
bankruptcy
ورشکستگی
bankruptcies
ورشکستگی
insolvency
ورشکستگی
bank failures
ورشکستگی بانک
bankruptcy trustee
تولیت ورشکستگی
clupable bankruptcy
ورشکستگی به تقصیر
culpable bankruptcy
ورشکستگی به تقصیر
declaration of bankruptcy
اعلان ورشکستگی
fradulent bankruptcy
ورشکستگی به تقلب
fradulent bankruptey
ورشکستگی به تقلب
fraudulent bankruptcy
ورشکستگی به تقلب
order of bankruptcy
حکم ورشکستگی
failure
شکست ورشکستگی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
failures
شکست ورشکستگی
crash
ورشکستگی ناگهانی
to avoid bankruptcy
مانع ورشکستگی شدن
to avoid bankruptcy
از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avert bankruptcy
از ورشکستگی جلوگیری کردن
adjudication
احقاق حق حکم ورشکستگی
to file for bankruptcy
اعلان ورشکستگی کردن
to avert bankruptcy
مانع ورشکستگی شدن
recessions
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
insolubleness
عدم قابلیت حل شدن ورشکستگی
recession
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
stagnation thesis
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
bailout
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
bank check
چک بانکی
hierarchy of claims
اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
consortium of bankers
کنسرسیوم بانکی
change over
انتقال بانکی
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
banker's bill
صورتحساب بانکی
bank transfers
انتقالات بانکی
bank reserves
ذخایر بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
bank loan
وام بانکی
bank pass book
دفترچه بانکی
bank liabilities
تعهدات بانکی
bank bond
ضمانت بانکی
bank deposit
سپرده بانکی
bank statement
صورتحساب بانکی
bank statements
صورتحساب بانکی
bank account
حساب بانکی
bank accounts
حساب بانکی
bank credit
اعتبار بانکی
bank contraction
انقباض بانکی
bank rate
نرخ بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
bank commission
کارمزد بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
bank holidays
تعطیلات بانکی
bank acceptance
قبولی بانکی
bank advance
وام بانکی
bank bill
حواله بانکی
bank discount
تنزیل بانکی
bank draft
برات بانکی
clearings
تهاتر بانکی
bank guarantee
ضمانت بانکی
bank expansion
گسترش بانکی
bank draft
حواله بانکی
bank discount
سپردههای بانکی
bank discount
تخفیف بانکی
clearing
تهاتر بانکی
bank interest
بهره بانکی
bank liabilities
بدهیهای بانکی
banking
کار بانکی
bank giro
جیروی بانکی
clearing
نقل وانتقال بانکی
clearings
نقل وانتقال بانکی
bank rate
نرخ بهره بانکی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
bank statements
صورت حساب بانکی
liability
تعهد موجودی بانکی
bank statement
صورت حساب بانکی
checking accounts
حساب جاری بانکی
checking account
حساب جاری بانکی
bank development
گسترش شبکه بانکی
joint account
حساب بانکی مشترک
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
letter of credit
اعتبار نامه بانکی
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
giros
خدمات بانکی اداره پست
giro
خدمات بانکی اداره پست
cashing
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
bankable
قابل نقل وانتقال بانکی
negotiating bank
بانکی که اسناد را معامله میکند
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
keeping house
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
over-the-counter interbank transactions
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
excess preserves
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com