English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
Other Matches
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
commercialize بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
precieuse فریف
svelte فریف
precieux فریف
mignon فریف
minikin فریف
pindling فریف
svelt فریف
subtile فریف
chichi فریف
delicate فریف
finest فریف
slender فریف
fined فریف
fine فریف
elegant فریف
fine structure ساختار فریف
fine skill مهارت فریف
hyperfine فوق فریف
airy-fairy فریف و لطیف
lenis رقیق فریف
high grade zink زینک فریف
wiredrawn طویل و فریف
in miniature بطور فریف
aesthetically فریف طبع
fine adjustment تنظیم فریف
aesthetic فریف طبع
sheer مستقیما فریف
quaint خیلی فریف
superfine بسیار فریف
fine structure استخوانبندی فریف
elegant style انشا فریف
tinnily بطور فریف
elegant maners اطوار فریف
fine boring سوراخکاری فریف
nobby فریف خیلی شیک
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
serrulate دارای دندانههای فریف
supersubtle فوق العاده فریف
serrulated دارای دندانههای فریف
hyperfine structure ساختار فوق فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
davenport یکنوع میزتحریر فریف
dainty هر چیز فریف و عالی
capillary فریف عروق شعریه
capillaries فریف عروق شعریه
fimbrillate دارای ریشه فریف
sheer پارچه فریف حریری
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
floc کلالهای ازرشتههای فریف
fret saw اره فریف کاری
fine boring machine دستگاه مته فریف
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
fretsaw اره فریف کاری
penicillate دارای شبکه توری فریف
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze تور فریف سیم مانند
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
commerical تجارتی
mercantile تجارتی
for-profit <adj.> تجارتی
relating to business <adj.> تجارتی
commercial <adj.> تجارتی
merchants تجارتی
merchant تجارتی
business <adj.> تجارتی
commercial تجارتی
corporate [commercial] <adj.> تجارتی
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
merchantman کشتی تجارتی
trade mark علامت تجارتی
trade barrier مانع تجارتی
trade gap کسری تجارتی
trade disputes دعاوی تجارتی
trade balance موازنه تجارتی
trade winds بادهای تجارتی
merchant ship کشتی تجارتی
merchant bar فولاد تجارتی
industrial tube لامپ تجارتی
mercantile marine کشتیهای تجارتی
trade price بهای تجارتی
trade price قیمت تجارتی
trade restrictions تضییقات تجارتی
trading company شرکت تجارتی
trade name نام تجارتی
ideograph مارک تجارتی
Trade mark. علامت تجارتی
trade agreement موافقتنامه تجارتی
capital asset علامت تجارتی
trade union اتحادیه تجارتی
commercial items اقلام تجارتی
brand names نام تجارتی
commercial items کالاهای تجارتی
commercial loading بارگیری تجارتی
brand name نام تجارتی
commercial marine کشتیرانی تجارتی
commercial paper سند تجارتی
commercial invoice سیاهه تجارتی
commercial firm شرکت تجارتی
document bills اوراق تجارتی
business type operation عملیات تجارتی
business name اسم تجارتی
commercial attache وابسته تجارتی
brand loyalty نام تجارتی
brand leader علامت تجارتی
bill of goods فهرست تجارتی
argosy ناوگان تجارتی
trades unions اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه تجارتی
commercial bills اوراق تجارتی
advertisements اگهیهای تجارتی
commercial pure خلوص تجارتی
commercial papers اوراق تجارتی
trade names نام تجارتی
commodity rate براتهای تجارتی
commerical papers اسناد تجارتی
trademarks علامت تجارتی
commerical papers اوراق تجارتی
commercial value ارزش تجارتی
brand عنوان تجارتی
trademark علامت تجارتی
commercial transactions معاملات تجارتی
branding علامت تجارتی
commercial structural steel فولادسازهای تجارتی
branding عنوان تجارتی
brands علامت تجارتی
brands عنوان تجارتی
merchandise کالای تجارتی
commercials اگهیهای تجارتی
brand علامت تجارتی
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
trademarks علامت تجارتی گذاشتن
business income درامد خالص تجارتی
trademark علامت تجارتی گذاشتن
unfavorable balance of trade توازن نامطلوب تجارتی
subsidiary brand علامت تجارتی فرعی
advertisement آگهی های تجارتی
trade barrier قید و بند تجارتی
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
name brand علامت تجارتی مشهور
passive trade balance توازن تجارتی منفی
commercial procuration قائم مقام تجارتی
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
commercial representative قائم مقام تجارتی
local trade customs عرف تجارتی محل
register of commerce دفتر ثبت تجارتی
in restraint of trade تحت محدودیت تجارتی
cost plus براساس قیمت تجارتی
commercial structural steel فولاد ساختمان تجارتی
dominant firm واحد تجارتی مسلط
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
secular trend سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
transferable commercial instrument اوراق تجارتی قابل انتقال
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
camial وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
Biro نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriters نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriter نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
privateer درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
advert توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
dacron نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
public image تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
payola وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
favourble balance of trade تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
spam مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com