Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
entry	ورود راهرو
Other Matches
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
door way	راهرو
lobby-entry	راهرو
gangway	پل راهرو
gangway	راهرو
gangways	پل راهرو
gangways	راهرو
exhedra	راهرو
passageways	راهرو
passageway	راهرو
doors	راهرو
door	راهرو
vestibules	راهرو
gully	راهرو
exedra	راهرو
gang way	پل راهرو
adit	راهرو
lich gate	راهرو
passage way	راهرو
side aisle	راهرو
manwa	راهرو
doorways	راهرو
doorway	راهرو
gallery	راهرو
galleries	راهرو
corridors	راهرو
corridor	راهرو
aisles	راهرو
aisle	راهرو
gulleys	راهرو
vestibule	راهرو
gullies	راهرو
lobbies	راهرو
passage	راهرو
lobby	راهرو
lobbied	راهرو
passages	راهرو
stairway	راهرو پله
gangways	راهرو گذرگاه
lobby	راهرو دالان
long gallery	راهرو طویل
stairways	راهرو پله
passage	سفردریا راهرو
passage	پاساژ راهرو
double cloister	راهرو دو قسمتی
cat-walk	راهرو باریک
galleried	راهرو دار
coved vault	طاق راهرو
light trap	راهرو تاریکخانه
passages	پاساژ راهرو
lich-gate	راهرو سرپوشیده
gangway	راهرو گذرگاه
aisles	راهرو هوایی
lobbied	راهرو دالان
foyer	راهرو بزرگ
lobbies	راهرو دالان
passages	سفردریا راهرو
cloisters	راهرو سرپوشیده
cloister	راهرو سرپوشیده
crazy paving	راهرو - محلعبور
runway	راهرو ردپا
runways	راهرو ردپا
aisle	راهرو هوایی
corridor	غلام گردش راهرو
corridors	غلام گردش راهرو
back-aisle	راهرو پشت کلیسا
catwalks	راهرو باریک ناو
catwalk	راهرو باریک ناو
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
avenuse	خیابان وسیع راهرو باغ
deambulatory	[راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
foyers	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
foyer	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
pylons	پیل یا تیر برق راهرو
pylon	پیل یا تیر برق راهرو
lateral	افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
choir-aisle	[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
degagement	[حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
Hallenkirche	[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
hall-church	[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
entrance fees	حق ورود
accession	ورود
entrance fee	حق ورود
entry	ورود
inductions	ورود
induction	ورود
entranced	ورود
right of entry	حق ورود
arrival	ورود
admitance	ورود
arrivals	ورود
importing	ورود
imported	ورود
appulse	ورود
ingression	ورود
introgression	ورود
entrance	ورود
arr	ورود
re-entry	ورود
entree	ورود
re entry	ورود
importation	ورود
ingress	ورود
air inclusion	ورود هوا
infare	ورود
introit	ورود
entrancing	ورود
import	ورود
entrances	ورود
inning	ورود
log in sequrity	ایمنی ورود
house-warming	جشن ورود
landfalls	ورود بخشکی
acetylation	ورود ریشهء
landfall	ورود بخشکی
house warming	جشن ورود
house-warmings	جشن ورود
landding	ورود بخشکی
intrant	ورود رسمی
due in	در شرف ورود
ease of entry	سهولت ورود
energy intake	ورود انرژی
entering angle	زاویه ورود
entree	اجازهء ورود
entry point	نقطه ورود
entry side	جهت ورود
free entrance	ورود مجانی
forcible entry	ورود عدوانی
first in first out	به ترتیب ورود
data insertion	ورود داده ها
data import	ورود داده
approach ramp	فرازای ورود
arrival rate	نرخ ورود
intervance of third party	ورود ثالث
input of current	ورود جریان
capital inflow	ورود سرمایه
inlet time	زمان ورود
initation	ورود بعضویت
fifo	به ترتیب ورود
cost to entry	هزینه ورود
landfall n	ورود بخشکی
first in first out	بترتیب ورود
port of entry	بندرمحل ورود
landing	ورود بخشکی
tokens	اجازه ورود
arrival hall	سالن ورود
importing	مفهوم ورود
imported	مفهوم ورود
admissions	اجازهء ورود
import	مفهوم ورود
tardiness	تاخیر ورود
homecomings	ورود بخانه
homecoming	ورود بخانه
token	بلیط ورود
on arrival	هنگام ورود
when entering	هنگام ورود
token	اجازه ورود
landings	ورود بخشکی
landings	ورود به خشکی
influx	ورود هجوم
tokens	بلیط ورود
reebtry	ورود مجدد
receipt statement	اعلامیه ورود
landing	ورود به خشکی
admission	اجازهء ورود
arrival hall	سالن ورود
influxes	ورود هجوم
advent	ظهور و ورود
inlet	ورود دخول
inlets	ورود دخول
admittance	ورود دخول
runner	فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
gold import point	نقطه ورود طلا
infare	مهمانی بمناسبت ورود
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
last in first out	بترتیب عکس ورود
last in first out	به ترتیب عکس ورود
law of prior entry	قانون تقدم ورود
subroutine reentry	ورود جمله به زیرروال
bust [colloquial]	ورود ناگهانی پلیس
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
nonjoinder	عدم ورود در دعوا
round-up	ورود ناگهانی پلیس
police raid	ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds	ورود وجوه خارجی
inflow of labor	جریان ورود کارگر
let someone through	اجازه ورود دادن
ingress	حق دخول اجازه ورود
barrier to entry	منع ورود به صنعت
lifo	به ترتیب عکس ورود
visas	اجازه ورود به کشوربیگانه
entrance	ورودیه اجازه ورود
entrance	حق ورود دروازهء دخول
entranced	ورودیه اجازه ورود
entranced	حق ورود دروازهء دخول
raids	ورود ناگهانی پلیس
entrances	ورودیه اجازه ورود
entrances	حق ورود دروازهء دخول
entrancing	ورودیه اجازه ورود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com