Dictiornary-Farsi | ورود مجانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
free entrance	ورود مجانی


Other Matches

batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
frees	مجانی
free of cost	مجانی
frank	مجانی
franked	مجانی
franker	مجانی
frankest	مجانی
franking	مجانی
franks	مجانی
honorary	مجانی
free of charge	مجانی
free of expense	مجانی
freeing	مجانی
gratuitous	مجانی
free	مجانی
freed	مجانی
free shipping <adj.>	ارسال مجانی
quarters in kind	مسکن مجانی
free sample	نمونه مجانی
gratuitousness	مجانی بودن
freeboard	غذاومنزل مجانی
postage-free <adj.>	ارسال مجانی
free of forwarding costs <adj.>	ارسال مجانی
gratis	مجانی ازاد
free of shipping costs <adj.>	ارسال مجانی
delivery free	حمل مجانی
free list	صورت مجانی ها
to go backpacking	مجانی سوار شدن
rain check	بلیط مجانی یا مجدد
complimentary supply	خدمات یا کلاهای مجانی
to hitch	مجانی سوار شدن
gratuitous	غیر معوض مجانی
free	بطور مجانی ازادکردن
freed	بطور مجانی ازادکردن
freeing	بطور مجانی ازادکردن
pay patient	مریض غیر مجانی
frees	بطور مجانی ازادکردن
to hitchhike	مجانی سوار شدن
There is no harm in trying.	امتحانش مجانی است (ضرر ندارد )
ragged school	اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
knight service	تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
rain check <idiom>	بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
admitance	ورود
entrance	ورود
infare	ورود
entranced	ورود
introit	ورود
introgression	ورود
entrances	ورود
importing	ورود
entree	ورود
re entry	ورود
re-entry	ورود
import	ورود
inductions	ورود
induction	ورود
ingress	ورود
inning	ورود
appulse	ورود
imported	ورود
entrance fees	حق ورود
arrival	ورود
arrivals	ورود
entry	ورود
entrancing	ورود
accession	ورود
arr	ورود
air inclusion	ورود هوا
importation	ورود
right of entry	حق ورود
ingression	ورود
entrance fee	حق ورود
acetylation	ورود ریشهء
house-warmings	جشن ورود
arrival hall	سالن ورود
energy intake	ورود انرژی
house-warming	جشن ورود
ease of entry	سهولت ورود
house warming	جشن ورود
due in	در شرف ورود
cost to entry	هزینه ورود
capital inflow	ورود سرمایه
arrival rate	نرخ ورود
approach ramp	فرازای ورود
data insertion	ورود داده ها
data import	ورود داده
entering angle	زاویه ورود
entree	اجازهء ورود
initation	ورود بعضویت
inlet time	زمان ورود
input of current	ورود جریان
intervance of third party	ورود ثالث
landding	ورود بخشکی
landfall n	ورود بخشکی
log in sequrity	ایمنی ورود
reebtry	ورود مجدد
receipt statement	اعلامیه ورود
entry point	نقطه ورود
entry side	جهت ورود
fifo	به ترتیب ورود
first in first out	بترتیب ورود
first in first out	به ترتیب ورود
forcible entry	ورود عدوانی
arrival hall	سالن ورود
when entering	هنگام ورود
on arrival	هنگام ورود
port of entry	بندرمحل ورود
importing	مفهوم ورود
homecomings	ورود بخانه
homecoming	ورود بخانه
admittance	ورود دخول
admission	اجازهء ورود
admissions	اجازهء ورود
advent	ظهور و ورود
tokens	بلیط ورود
tokens	اجازه ورود
token	بلیط ورود
inlets	ورود دخول
inlet	ورود دخول
influx	ورود هجوم
entry	ورود راهرو
import	مفهوم ورود
tardiness	تاخیر ورود
landing	ورود بخشکی
landing	ورود به خشکی
landings	ورود بخشکی
influxes	ورود هجوم
landings	ورود به خشکی
token	اجازه ورود
imported	مفهوم ورود
intrant	ورود رسمی
landfalls	ورود بخشکی
landfall	ورود بخشکی
raided	ورود ناگهانی پلیس
infare	مهمانی بمناسبت ورود
search warrants	حکم بازرسی و ورود
inflow of foreign funds	ورود وجوه خارجی
entranced	ورودیه اجازه ورود
gold import point	نقطه ورود طلا
hails	اعلام ورود کردن
hailed	اعلام ورود کردن
raid	ورود ناگهانی پلیس
gates	وسایل ورود ورودیه
hail	اعلام ورود کردن
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
subroutine reentry	ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
raiding	ورود ناگهانی پلیس
inflow of labor	جریان ورود کارگر
entrance	حق ورود دروازهء دخول
last in first out	بترتیب عکس ورود
entranced	حق ورود دروازهء دخول
hailing	اعلام ورود کردن
entrances	ورودیه اجازه ورود
entrances	حق ورود دروازهء دخول
entrancing	ورودیه اجازه ورود
last in first out	به ترتیب عکس ورود
law of prior entry	قانون تقدم ورود
search warrant	حکم بازرسی و ورود
lifo	به ترتیب عکس ورود
entrancing	حق ورود دروازهء دخول
entrance	ورودیه اجازه ورود
nonjoinder	عدم ورود در دعوا
raids	ورود ناگهانی پلیس
ingress	حق دخول اجازه ورود
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
visa	اجازه ورود به کشوربیگانه
visas	اجازه ورود به کشوربیگانه
bust [colloquial]	ورود ناگهانی پلیس
round-up	ورود ناگهانی پلیس
police raid	ورود ناگهانی پلیس
coast in point	نقطه ورود به ساحل
clearance inwards	مجوز ورود کشتی
gate	وسایل ورود ورودیه
gangplanks	تخته ورود به ناو
let someone through	اجازه ورود دادن
fifo	خروج به ترتیب ورود
barrier to entry	منع ورود به صنعت
estimated time of arrival	زمان تقریبی ورود
entry plan	طرح ورود به بندر
gangplank	تخته ورود به ناو
gangways	محل ورود و خروج از ناو
house-warmings	جشن ورود بخانه تازه
sign-on	ورود به سیستم [رایانه شناسی]
gangway	محل ورود و خروج از ناو
to announce one's arrival	ورود خود را اعلام کردن
time table	جدول زمانی ورود و عزیمت
house warming	جشن ورود بخانه تازه
rje	ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house-warming	جشن ورود بخانه تازه
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
free entry	ورود ازاد بنگاهها به صنعت
docl pass	گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
we watched for his arrival	منتظر ورود او شدیم یا بودیم
customs entry	افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards	ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards	اعلامیه ورود کشتی به گمرک
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
to refuse somebody entry [admission]	اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]