Total search result: 202 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
|
|
Other Matches |
|
impedance |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
powered |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
power |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powering |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
auctioneering device |
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند |
codec |
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند |
surged |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surges |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surge |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
analog |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
analogue |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
analogues |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
measuring voltage |
ولتاژ اندازه گیری |
transient |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
transients |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
orifice meter |
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
viscosimeter |
وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته |
coder |
وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند |
densitometer |
وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی |
transmitter |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
transmitters |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
volt ampere |
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
interrupt |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
interrupts |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
interrupting |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
de bounce |
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند |
baud rate |
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه |
baud |
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
measuring weir |
سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال |
hot wire ammeter |
نوعی وسیله اندازه گیری جریان |
d.c. instrument |
دستگاه اندازه گیری جریان دائم |
rotometer |
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب |
rotameter |
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب |
convertor |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
converter |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
ammeter |
دستگاه اندازه گیری شدت جریان الکترونها |
idle current meter |
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور |
analog |
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
ohm's law |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
DSR |
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
penetrometer |
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف |
intensity |
اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور |
input output table |
بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
timed |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
time |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
times |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
batcher |
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند |
unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
balun |
مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
composite video |
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند |
calibrated orifice |
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند |
bain index |
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند |
modulator |
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
papers |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
papering |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
paper |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
papered |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
measuring converter |
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری |
stream gaging |
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
zahn cup |
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال |
typefaces |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
typeface |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
signal voltage |
ولتاژ سیگنال |
rulers |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
ruler |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
circuit voltage |
ولتاژ مدار |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
declinating station |
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف |
torsionmeter |
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو |
polygonal voltage of a polyphase system |
ولتاژ چند ضلعی مدار چندفاز |
diametral voltage of a polyphase system |
ولتاژ قطری مدار چند فاز |
potential |
اختلاف ولتاژ بین دو نقط ه مدار |
pulsed |
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار |
pulse |
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار |
line circuit |
مدار سیگنال |
forward current |
جریان ولتاژ مستقیم |
inverse current |
جریان ولتاژ معکوس |
synchronizer |
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد |
shield |
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده |
shields |
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده |
gage |
اندازه وسیله اندازه گیری |
band |
مدار ارتباطی که سیگنال |
bands |
مدار ارتباطی که سیگنال |
low level circuit |
مدار با سیگنال کوچک |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
scanned |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scan |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scans |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
parametric |
وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
inductive d.c. voltage drop |
افت ولتاژ جریان دائم القائی |
optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
ocr |
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
gyro |
وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار |
proxy agent |
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند |
flatbed |
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند |
amplitude |
قدرت یا اندازه یک سیگنال |
jumpers |
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است |
jumper |
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است |
ground |
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر. |
GND |
مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر |
burners |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
burner |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
amplifier |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
amplifiers |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
sampled |
اندازه سیگنال درلحظهای اززمان |
sample |
اندازه سیگنال درلحظهای اززمان |
circuit |
مدار جریان |
circuits |
مدار جریان |
isolator |
وسیلهای که قط ع میکند |
buzzer signal |
علامت یا سیگنال شماره گیری |
moving iron instrument |
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان |
insertion loss |
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود |
alternating current circuit |
مدار جریان متناوب |
impluse circuit |
مدار جریان ضربهای |
working circuit |
مدار جریان کار |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
transmitter signal element timing |
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده |
pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
heavy current circuit |
شبکه یا مدار جریان قوی |
low energy power circuit |
مدار قدرت جریان ضعیف |
overcurrent circuit breaking |
قطع مدار جریان زیاد |
dips |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
dip |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
synthesizers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
synthesisers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
waterspouts |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
suppressor |
وسیلهای که مانع را حذف میکند |
synthesizer |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
waterspout |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
sample size |
تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه |
bottoming reamer |
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها |
outlets |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
outlet |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
radiation shield |
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند |
gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
measurement |
اندازه گیری |
dimension |
اندازه گیری |
measurment |
اندازه گیری |
dimensions |
اندازه گیری |
modules |
اندازه گیری |
mensuration |
اندازه گیری |
measuring bridge |
پل اندازه گیری |
module |
اندازه گیری |
measurer |
اندازه گیری |
gauging |
اندازه گیری |
measurements |
اندازه گیری |
gaging |
اندازه گیری |
commensurateness |
اندازه گیری |
metering |
اندازه گیری |
measure |
اندازه گیری |
logger |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
erasers |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
eraser |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
logger |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
stabilisers |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
meanest |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
meaner |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
mean |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
barcropper |
وسیلهای که میل گرد را قطع میکند |
loggers |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
loggers |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
stabilizer |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |