English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
Other Matches
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic release ساعت عبور ازاد خودروها
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
traffics عبور و مرور
trafficking عبور و مرور
trafficked عبور و مرور
traffic عبور و مرور
traffic density شدت عبور و مرور
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
access structures ساختمانهای عبور و مرور
traffic peak حداکثر عبور و مرور
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic lane مسیر عبور و مرور
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
traffic intensity شدت عبور و مرور
traffic sign علامت عبور و مرور
eligible traffic عبور و مرور مجاز
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
to be under curfew در منع عبور و مرور بودن
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
curfew period ساعات منع عبور و مرور
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
safe conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
curfew زمان قطع عبور و مرور قرق
curfews زمان قطع عبور و مرور قرق
safe-conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
safe conduct جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
tolled حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
rivet test ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
coincidence adjustment تعیین مسافت به وسیله انطباق
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
shuttle ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
series resistance مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
magneto ohmmeter میگر برای سنجش مقاومت
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
walkthrough جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
backed bow کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
back wardation تعیین اجل برای بایع
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eye-form [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
metronome اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
sexualize جنس برای چیزی تعیین کردن
short line محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
call a metting تعیین وقت و دعوت برای جلسه
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
lancet [پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
bibliotics بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
service time window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
playoffs مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
advowson حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
playoff مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
varistor مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
pibal دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
collusion برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
limits محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
impedance مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
bloop عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
tan alt ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
wallow course خندق ضدعفونی خودروها
servicing سرویس کردن خودروها
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
rabal روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
mutilation table جدول راهنمای بارگیری خودروها
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
carring over تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
alphaphotographic آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
ascender وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
check out time زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
cases پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
insulation resistance مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
horn socket [وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
verifier وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
prom وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
accept سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
accepts سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com