English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
Other Matches
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
transhipment انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
time charter اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
piggy back traffic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
conveyances وسیله نقلیه
transporting وسیله نقلیه
conveyance وسیله نقلیه
transport وسیله نقلیه
steeds وسیله نقلیه
steed وسیله نقلیه
vehicles وسیله نقلیه
transported وسیله نقلیه
transports وسیله نقلیه
transport car وسیله نقلیه
conveying appliance وسیله نقلیه
vehicle وسیله نقلیه
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
traction motor موتور وسیله نقلیه
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
articulated vehicle وسیله نقلیه مفصلی
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
traction battery باطری وسیله نقلیه
power plant محرکه وسیله نقلیه
six by six وسیله نقلیه شش چرخه
power plants محرکه وسیله نقلیه
conveyances وسیله نقلیه ابلاغ
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
utility car وسیله نقلیه عمومی
conveyance وسیله نقلیه ابلاغ
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
crawl drive محرک وسیله نقلیه خزنده
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
bale cubic capacity تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
shuttles وسیله نقلیه با مسیر مشخص
deadweight tonnage حداکثر تناژ وسیله نقلیه
shuttled وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttle وسیله نقلیه با مسیر مشخص
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
bare boat charter اجاره دربست وسیله نقلیه
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
motorcar وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
refrigerator vehicle وسیله نقلیه یخچال دار
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
transshipment انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
intermodal transport حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
intermodal transport حمل با چند نوع وسیله نقلیه
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
to set out for England به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
trasship بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
inferences مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
travois ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
terrorism عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
cases پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
check out time زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
ascender وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
policy objectives اهداف موردنظر
quantitative objectives اهداف کمی
economic goals اهداف اقتصادی
policy objectives اهداف سیاستی
qualitative objectives اهداف کیفی
plan targets اهداف برنامه
monetary targets اهداف پولی
theories of punishment اهداف مجازات
conflicting goals اهداف متضاد
complementary goals اهداف مکمل
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
accept سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
horn socket [وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
verifier وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
proms وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
accepting سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
prom وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
macroeconomic goals اهداف اقتصاد کلان
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
interoperability توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
devices لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
microprogram وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
reliability [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
fosdic وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
delays وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
delaying وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
marlinespike وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
delay وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
bypassing روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
bypassed روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
distaff فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
worded زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
calling سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
word زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com