Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
Other Matches
strip
نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
drags
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
reeling
قرقره ماهیگیری
reels
قرقره ماهیگیری
reeled
قرقره ماهیگیری
reel
قرقره ماهیگیری
spin casting reel
قرقره چرخان ماهیگیری
indiana
نوعی قرقره ماهیگیری
bay reel
قرقره کوچک ماهیگیری
june bug
نوعی قرقره ماهیگیری
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
fly reel
قرقره ساده ماهیگیری
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
spinning reel
قرقره چرخان ماهیگیری
spin casting rod
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
spinning rod
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
clicked
گیر کردن قرقره ماهیگیری
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
clicks
گیر کردن قرقره ماهیگیری
bird's nest
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
click
گیر کردن قرقره ماهیگیری
spools
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spool
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
multiplying reel
قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد
bail
فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
backing
کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
cups
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
line haul
کشیدن نخ در شروع ماهیگیری
skateboard
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
skateboards
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
level wind
وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
bottom rig
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
spear gun
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
pack board
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
blocks
قرقره
reeling
قرقره
bobbins
قرقره
reeled
قرقره
hasps
قرقره
chain block
قرقره
hasp
قرقره
pully
قرقره
reels
قرقره
spools
قرقره
bobbin
قرقره
blocked
قرقره
block
قرقره
wharve
قرقره
spool
قرقره
hank
قرقره
pulley
قرقره
hanks
قرقره
grouse
با قرقره
grousing
با قرقره
groused
با قرقره
reel
قرقره
grouses
با قرقره
pulleys
قرقره
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
fall
طناب قرقره
tackle
قرقره و طناب
tackle
قرقره قلاب
fiddle blocks
قرقره مضاعف
tackles
قرقره و طناب
tackling
قرقره قلاب
gantline
طناب قرقره
snatch block
قرقره پران
fiddle blocks
قرقره پلهای
chain pulley
قرقره زنجیر
tackles
قرقره قلاب
block
جعبه قرقره
tackled
قرقره و طناب
jigger
طناب قرقره
blocked
جعبه قرقره
inductorium
قرقره القا
tape spool
قرقره نوار
ruhmkorff coil
قرقره رومکورف
swivel block
قرقره گردان
tackled
قرقره قلاب
tackling
قرقره و طناب
blocks
جعبه قرقره
pulley face
تاج قرقره
burton
طناب و قرقره
common block
قرقره چوبی
grooved drum
قرقره شیاردار
spools
قرقره سیم
common block
قرقره عادی
block and tackle
قرقره و زنجیر
unreel
از قرقره بازکردن
reeling
قرقره سیم
reeled
قرقره سیم
driving pulley
قرقره محرکه
block and tackle
طناب و قرقره
roller
قرقره نورد
idler pulley
قرقره زنجیر
pully block
قرقره مرکب
idle pulley
قرقره راهنما
gorcock
با قرقره قرمز
rollers
قرقره نورد
reels
قرقره سیم
spool
قرقره سیم
cord pulley
قرقره و طناب
reel
قرقره سیم
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
winding drum
قرقره سیم پیچی
reeled
قرقره سیم کشی
tackle
قلاب قرقره جرثقیل
swallow
شیار قرقره تاکل
block
قرقره طناب خور
tackled
قلاب قرقره جرثقیل
sheave
شیار قرقره تاکل
single whip
قرقره قلاب تک قرقرهای
reel
قرقره سیم کشی
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
swallowed
شیار قرقره تاکل
blocked
قرقره طناب خور
swallowing
شیار قرقره تاکل
swallows
شیار قرقره تاکل
reels
قرقره سیم کشی
turn
پیچ خوردگی قرقره
tackling
قلاب قرقره جرثقیل
turns
پیچ خوردگی قرقره
double buff
قرقره قلاب دو شیاره
squiggle
در دهان قرقره کردن
tail block
قرقره طناب دار
squiggles
در دهان قرقره کردن
blocks
قرقره طناب خور
reeling
قرقره سیم کشی
luff tackle
قرقره قلاب دو شیاره
tackles
قلاب قرقره جرثقیل
clump block
قرقره دهان گشاد
spools
قرقره سیم کشی
fairlead
موت قرقره دار
internal bound block
قرقره مغز فلز
spools
هرچیزی شبیه قرقره
spool
قرقره سیم کشی
spool
هرچیزی شبیه قرقره
jigger
جفت قرقره ناهمسان
snatch block
قرقره فلزی چفت دار
roller blind
پرده فنردار قرقره ایی
dolly
[چرخ کوچک شبیه قرقره]
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
roller clock
چشمی بسته قرقره دار
big game reel
قرقره صید ماهیهای بزرگ
dolly
چرخ کوچکی شبیه قرقره
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
angle
ماهیگیری
angling
ماهیگیری
piscary
حق ماهیگیری
handline
ماهیگیری با نخ
fishing
ماهیگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com