English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
lynx وشق صورت فلکی شمالی
lynxes وشق صورت فلکی شمالی
Other Matches
constellate بشکل صورت فلکی درامدن جزء منظومه فلکی شدن
asterism صورت فلکی
constellation صورت فلکی
celestial body صورت فلکی
constellations صورت فلکی
serpent صورت فلکی حیه
serpents صورت فلکی حیه
draco صورت فلکی اژدها
sagittarius صورت فلکی قوس
lyra صورت فلکی "بربط "
constellations هیئت صورت فلکی
constellation هیئت صورت فلکی
argo صورت فلکی سفینه
lupus صورت فلکی " گرگ " یا" سرحان "
flying fishes صورت فلکی ماهی پرنده
flying fish صورت فلکی ماهی پرنده
sirius صورت فلکی شعرای یمانی
Cup پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
Crater پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
constellatory وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
leo برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
beta librae کفه شمالی زبانی شمالی
norther شمالی باد سرد شمالی
northern lights سپیده شمالی فجر شمالی
northern dawn سپیده شمالی فجر شمالی
aurora borealis فجر شمالی سپیده شمالی
circumpolar constellation صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
northen america nebula ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
celestial فلکی
firmamental فلکی
celestial body صور فلکی
astro نجومی فلکی
astrodome نیم کره فلکی
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
andromeda منظومه فلکی مراه المسلسله
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
boreal شمالی
norland شمالی
north شمالی
northerly شمالی
northern شمالی
arctic شمالی
Nordic شمالی
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
boreas باد شمالی
moose گوزن شمالی
papoose درامریکای شمالی
this line lies north این خط شمالی
herring gull گاکی شمالی
elk گوزن شمالی
first world امریکای شمالی
aurora borealis شفق شمالی
northward قسمت شمالی
elks گوزن شمالی
coronae borealis اکلیل شمالی
herring gulls گاکی شمالی
foumart گربه شمالی
corona borealis اکلیل شمالی
eider قوی شمالی
kingduck قوی شمالی
kingduck مرغابی شمالی
kiffa borealis کفه شمالی
eider مرغابی شمالی
northwards قسمت شمالی
Northern Ireland ایرلند شمالی
Upper Volta ولتای شمالی
north country انگلستان شمالی
nordic council شورای شمالی
north star ستاره شمالی
northern dawn شفق شمالی
caribous گوزن امریکایی شمالی
margarita الفا- اکلیل شمالی
caribou گوزن امریکای شمالی
caribou گوزن امریکایی شمالی
gannet غاز دریای شمالی
aurorean مربوط به نور شمالی
junco سهره امریکای شمالی
the north star ستاره قطبی یا شمالی
caribous گوزن امریکای شمالی
malemute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
malamute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
auroral مربوط به نور شمالی
alpha coronae borealis الفا- اکلیل شمالی
NI مخفف ایرلند شمالی
yankee doodle سرباز شمالی امریکا
niagara nexus رودخانهای درامریکای شمالی
tho اهل تونکن شمالی
cygnus طایر صلیب شمالی
northern lights نور فجر شمالی
northwardly بطرف شمال شمالی
solan قاز دریای شمالی
zeta coronae borealis زتا- اکلیل شمالی
cygni طایر صلیب شمالی
niagaranexus رودخانهای درامریکای شمالی
cariboo گوزن امریکایی شمالی
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
kiffa borealis زبان شمالی بتا- میزان
north atlantic treaty organization (nato سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
redskins سرخ پوست امریکای شمالی
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
massasauge مار زنگی امریکای شمالی
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
redskin سرخ پوست امریکای شمالی
copperlndian سرخ پوست امریکای شمالی
boreal forest جنگل سوزنی برگ شمالی
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
mockingbird مرغ مقلد امریکای شمالی
booby نوعی قاز دریای شمالی
eiderdown پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
casbah محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
eider down پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
eiderdowns پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
tarheel اهل استان کارولینای شمالی امریکا
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
musk rat موش ابی امریکایی شمالی کرموش
musquash موش ابی امریکایی شمالی کرموش
thule اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
snow geese غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
flathead سرخ پوست امریکای شمالی ماهی سرپهن
musk ox یکجور گاو عنبر در دریاهای شمالی امریکا
compass error جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
snow goose غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
mistral باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
indigo bunting یکجورسهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
NATO مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
hyperborean ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
indigo bird یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
glacial epoch عصریخ :عصری که یخ بیشترنیم کره شمالی راپوشانده بوده است
Benin خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
prairie chicken یکجور با قرقر امریکای شمالی در دره رود میسی سیپی
wampun خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
upstate وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
northing عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
merry dancers شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
hue صورت
medal صورت
statements صورت
hues صورت
medals صورت
conformer هم صورت
statement صورت
conformational isomers هم صورت
roster صورت
rosters صورت
image صورت
images صورت
circumstantially در صورت
constellation صورت
coat card صورت
constellations صورت
providing در صورت
facies صورت
visages رو صورت
visage رو صورت
filed صورت
kalendar صورت
form صورت
file صورت
roll صورت
freckle لک صورت
rolled صورت
physiognomies صورت
shape صورت
shapes صورت
version صورت
versions صورت
slip صورت
slipped صورت
forms صورت
slips صورت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com