Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
lock up |
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد |
|
|
Other Matches |
|
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed |
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟ |
qui facit per alium facit perse |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
limit state |
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد |
condition |
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود |
overflows |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflow |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflowed |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
steady state |
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و.. |
pareto optimality |
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری |
nsfnet |
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد |
interface |
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد |
interfaces |
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد |
capability study |
مطالعه امکان انجام کار |
would just as soon <idiom> |
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری |
multiplied |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
multiplying |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
multiplies |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
multiply |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
farm out <idiom> |
شخص دیگری برای انجام کار |
vga |
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد |
linking |
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE |
script |
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد |
emulating <adj.> <pres-p.> |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
mimicking <adj.> <pres-p.> |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
pantomiming <adj.> <pres-p.> |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
emulating |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
emulates |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
emulated |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
emulate |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
NetBIOS |
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد. |
personal assistant |
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد |
fragmentation |
امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد |
play into someone's hands <idiom> |
(به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند |
modals |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
modal |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
gateway |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
objecting |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
objected |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
gateways |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
direct objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
indirect objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
object |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
reach out with an olive branch <idiom> |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |
reach out with an olive branch |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |
prints |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
printed |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
print |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
go to sleep |
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود |
outdoes |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
outdoing |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
outdo |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
interlocks |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlock |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocking |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocked |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
open indent |
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد |
chop |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
fixed costs |
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد |
chopped |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
piracy |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
edlin |
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند |
frozen assets |
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد |
scheduler |
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد. |
subrogate |
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن |
free issue system |
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد |
letters |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
letter |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
recode |
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند |
to pass one's word for another |
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن |
piracy |
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer |
universal time |
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد |
retorsion |
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است |
hit on the fly printer |
چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد |
trusted |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
trusts |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
trust |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
military testament |
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست |
Winsock |
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد |
Windows Explorer |
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد |
positional parameter |
پارامتر وضعیتی |
toggle switch |
سویچ چند وضعیتی |
to be in a pickle <idiom> |
در وضعیتی دشوار بودن |
to rehash something |
وضعیتی را بازدید کردن |
to fall into |
توی [وضعیتی] افتادن |
to get into |
توی [وضعیتی] افتادن |
to revisit the situation |
وضعیتی را بازدید کردن |
errors and omissions expected |
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد |
tandem |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
to languish |
پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
tandems |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
stated |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
stating |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
states |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
state- |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
state |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
fail |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
fails |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
failed |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
like a duck takes the water [Idiom] |
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند |
automating |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automates |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automate |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automated |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
toggles |
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن |
toggle |
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن |
polarities |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
polarity |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
to languish |
فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
to languish |
هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
to languish |
ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
window |
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری |
failures |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
failure |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
to handle something |
چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم] |
spillage |
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند |
spillages |
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند |
double coincidence of wants |
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد |
congestion |
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد |
gurantee |
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
countersignature |
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری |
fire capabilities |
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه |
reversing |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverses |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reversed |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverse |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
scratch one's back <idiom> |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
contentions |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
contention |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
upward compatible |
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت |
thrashing |
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند |
deep stall |
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد |
resonances |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
resonance |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
retention money |
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود |
query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
halts |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halt |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halted |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
continue |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
continues |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
possibilities |
امکان |
possible |
امکان |
posses |
امکان |
posse |
امکان |
eventuality |
امکان |
eventualities |
امکان |
possibility |
امکان |
feasibility |
امکان |
pareto criterion |
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید |
contrivable <adj.> |
امکان پذیر |
viability |
امکان عملی |
if possible |
در صورت امکان |
conceivable |
امکان پذیر |
facility |
امکان وسیله |
achievable <adj.> |
امکان پذیر |
financial feasibility |
امکان مالی |
feasibilty |
امکان پذیری |
optimum |
بهترین امکان |
feasibility |
امکان اجرا |
makable [spv. makeable] <adj.> |
امکان پذیر |
doable <adj.> |
امکان پذیر |
feasible <adj.> |
امکان پذیر |
manageable <adj.> |
امکان پذیر |
makable <adj.> |
امکان پذیر |
feasible |
امکان عملی |
can |
امکان داشتن |
conceivability |
امکان پذیری |
may |
امکان داشتن |
damping power |
امکان استهلاک |
visibility |
امکان دید |
impossibility |
امکان ناپذیری |
asap |
به محض امکان |
makeable <adj.> |
امکان پذیر |
possible [doable, feasible] <adj.> |
امکان پذیر |
practicable <adj.> |
امکان پذیر |
canning |
امکان داشتن |
defensibility |
امکان مدافعه |
cans |
امکان داشتن |
executable <adj.> |
امکان پذیر |
workable <adj.> |
امکان پذیر |
credit line |
حد امکان خریدنسیه |
feasibility study |
امکان سنجی |
mission , oriented |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
another |
دیگری |
thirds |
به دیگری |
third |
به دیگری |
tother |
دیگری |
t' other |
دیگری |
at the earliest p moment |
در نخستین وهله امکان |
to throw open the door to |
امکان پذیر کردن |