English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
preelection promises وعدههای پیش از انتخاب
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
he was p in his promises درانجام وعدههای خود دقیق بود
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
selections انتخاب
excerption انتخاب
election انتخاب
option حق انتخاب
options انتخاب
options حق انتخاب
delegacy انتخاب
suffrage حق انتخاب
option انتخاب
selection انتخاب
choices انتخاب
drafted انتخاب
choicer انتخاب
choice انتخاب
drafts انتخاب
selecting انتخاب
franchises حق انتخاب
franc حق انتخاب
choicest انتخاب
francs حق انتخاب
franchise حق انتخاب
draft انتخاب
dialled انتخاب کردن
dials انتخاب کردن
economic choice انتخاب اقتصادی
cs انتخاب تراشه
preselection انتخاب مقدماتی
self service با انتخاب ازاد
impluse stepping انتخاب شماره
cooptation انتخاب درونی
dialed انتخاب کردن
dial انتخاب کردن
direct selection انتخاب مستقیم
selectors انتخاب کننده
selector انتخاب کننده
impluse selection انتخاب ایمپولز
impluse action انتخاب شماره
screened انتخاب کردن
get in انتخاب شدن
mischoice انتخاب غلط
freedom to choose ازادی در انتخاب
freedom of choice ازادی انتخاب
mischoose بد انتخاب کردن
outvoter انتخاب کننده
faulty selection انتخاب غلط
pickup انتخاب رشد
pitch upon انتخاب کردن
self-service با انتخاب ازاد
elective دارای حق انتخاب
selective قابل انتخاب
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
screen انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
screens انتخاب کردن
choosing انتخاب کردن
chooses انتخاب کردن
choose انتخاب کردن
selectively مبنی بر انتخاب
electives دارای حق انتخاب
natural selection انتخاب طبیعی
single انتخاب کردن
picked انتخاب شده
chose انتخاب کرده
choosy انتخاب کننده
selectively قابل انتخاب
eligible شایسته انتخاب
eligible قابل انتخاب
sifts انتخاب کردن
choice of technology انتخاب تکنولوژی
choiceless محروم از حق انتخاب
chooser انتخاب کننده
choosey انتخاب کننده
circuit switching انتخاب مدار
breaks انتخاب شود
break انتخاب شود
options شق انتخاب شده
option شق انتخاب شده
chip select انتخاب تراشه
check boxes چهارگوشهای انتخاب
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
ikons راهنمای انتخاب
icons راهنمای انتخاب
icon راهنمای انتخاب
opting انتخاب کردن
seller's option انتخاب فروشنده
the polls انتخاب گاه
to have one's pick انتخاب کردن
selectively انتخاب کننده
re election تجدید انتخاب
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
pick out <idiom> انتخاب کردن
menus فهرست انتخاب
menu فهرست انتخاب
hit انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
select انتخاب کردن
social selection انتخاب اجتماعی
switched line خط انتخاب شده
election انتخاب نماینده
hitting انتخاب یک کلید
re-election تجدید انتخاب
re-election انتخاب مجدد
re election انتخاب مجدد
electors انتخاب کننده
elector انتخاب کننده
elected انتخاب شده
elects انتخاب کردن
electing انتخاب کردن
elect انتخاب کردن
selected انتخاب کردن
selection of position انتخاب موضع
reelection تجدید انتخاب
selectivity حسن انتخاب
selects انتخاب کردن
project selection انتخاب پروژه
scracity and choice کمیابی و انتخاب
route selection انتخاب مسیر
selection switch گزینه انتخاب
selector channel کانال انتخاب کننده
selections عمل یا فرآیند انتخاب
reelect تجدید انتخاب کردن
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
ineligible نا شایسته برای انتخاب
compilations جمع اوری و انتخاب
compilation جمع اوری و انتخاب
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
main menu فهرست انتخاب اصلی
pick out انتخاب کردن دریافتن
selection عمل یا فرآیند انتخاب
destine قبلا انتخاب کردن
constituents انتخاب کننده موکل
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
constituent انتخاب کننده موکل
preelection وابسته به پیش از انتخاب
configure انتخاب سخت افزار
target designation روش انتخاب هدف
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
target designation سیستن انتخاب هدف
preselect قبلا انتخاب کردن
presidential انتخاب رئیس جمهور
preselect انتخاب کردن مقدماتی
electorates هیئت انتخاب کنندگان
default option انتخاب قرار دادی
electorate هیئت انتخاب کنندگان
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
eligibility شایستگی برای انتخاب
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
selector switch گزینه انتخاب کننده
options عملی که انتخاب میشود
electress خانم انتخاب کننده
keystroke عمل انتخاب کلید
consumer choice انتخاب مصرف کننده
probabilism انتخاب وجه احتمالی
presidential election انتخاب رئیس جمهور
display menu فهرست انتخاب نمایشی
option عملی که انتخاب میشود
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
clicks انتخاب شده حرکت کند
click انتخاب شده حرکت کند
mix selector دستگاه انتخاب مخلوطهای بتن
filters انتخاب کلمه چند بیتی
clicked انتخاب شده حرکت کند
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
qualifier انتخاب شده برای دوربرد
capped انتخاب برای تیم ملی
port به آن وصل است را انتخاب کند
cap انتخاب برای تیم ملی
qualifiers انتخاب شده برای دوربرد
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
filter انتخاب کلمه چند بیتی
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
suffragist طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
Hobson's choice انتخاب از روی ناچاری ناگزیر
actions در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action در حقیقت آن منو انتخاب میشود
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
selections دسته یا هیات انتخاب شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com