Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
brand loyalty
وفاداری به کالایی خاص وفاداری به علامت تجاری یک محصول
Other Matches
fealty
وفاداری
fidelity
وفاداری
faithfulness
وفاداری
staunchness
وفاداری
allegiances
وفاداری
troth
وفاداری
loyalties
وفاداری
allegiance
وفاداری
loyalty
وفاداری
fealties
وفاداری
loyalty discount
تخفیف وفاداری
loyalty oath
[American E]
سوگند وفاداری
oath of allegiance
سوگند وفاداری
faithfully
از روی وفاداری
constancy
استواری وفاداری
signal fidelity
وفاداری علائم
camaraderie
وفاداری رفاقت
to refuse to follow somebody
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
to refuse to give somebody one's allegiance
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
to be loyal to any one
وفاداری به کسی کردن
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
to swear fidelity to somebody
به کسی قول وفاداری دادن
carry the torch
<idiom>
نشان دادن وفاداری به کسی
to render homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to pay homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to do homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to pay homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
to do homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
loyalty rebate
تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
yeoman's service
خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
to render homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
brands
علامت تجاری
trademark
علامت تجاری
branding
علامت تجاری
trademarks
علامت تجاری
trade mark
علامت تجاری
brand
علامت تجاری
registered trade mark
علامت تجاری ثبت شده
kaypro
علامت تجاری کامپیوترهای قابل حمل
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
brand leader
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
loss leader
کالایی که با قیمت پایین
fast moving stock
کالایی که به سرعت فروخته میشود
to mark down an article
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
loss leader
کالایی که با ضرر فروخته میشود
duopoly
وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
public good
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
to launch a product with much fanfare
کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
coloury
دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
leading article
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
flotsam and jetsam
کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
jetsam
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
dutiable goods
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
jetsam
کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
lagan
کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
over production
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
prohibitive price
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
prize
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
loss leader
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
commercial
تجاری
mercantile
تجاری
commerical
تجاری
business
<adj.>
تجاری
relating to business
<adj.>
تجاری
corporate
[commercial]
<adj.>
تجاری
commercial
<adj.>
تجاری
for-profit
<adj.>
تجاری
management group
ائتلاف تجاری
trades unions
اتحادیه تجاری
trade unions
اتحادیه تجاری
franchise
حق اشتراک تجاری
trade cycle
دور تجاری
business enterprise
بنگاه تجاری
commercial marine
کشتی تجاری
trade discount
تخفیف تجاری
commercial company
شرکت تجاری
commercial attache
وابسته تجاری
commercial area
منطقه تجاری
commercials
اگهیهای تجاری
trade union
اتحادیه تجاری
commerical language
زبان تجاری
commercial relations
مناسبات تجاری
business
شرکت تجاری
businesses
شرکت تجاری
trade balance
موازنه تجاری
memorandum of association
شرکتنامه تجاری
market freedom
ازادی تجاری
deal
توافق تجاری
deals
توافق تجاری
trademark
مارک تجاری
trade barrier
ممانعت تجاری
trade barriers
موانع تجاری
trade credit
اعتبار تجاری
factorship
نمایندگی تجاری
trade price
قیمت تجاری
trademarks
مارک تجاری
business graphics
گرافیکهای تجاری
trade fairs
نمایشگاه تجاری
business inventories
موجودی تجاری
trade name
اسم تجاری
balance of trade
تراز تجاری
balance of trade
موازنه تجاری
instrument of commerce
سند تجاری
trade names
اسم تجاری
business mechines
ماشینهای تجاری
trade fair
نمایشگاه تجاری
business cycle
دور تجاری
argosy
کشتی تجاری
consortium
ائتلاف تجاری
consortiums
ائتلاف تجاری
consortia
ائتلاف تجاری
trade restriction
محدودیت تجاری
business failure
شکست تجاری
business failure
ناکامی تجاری
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
small business computer
کامپیوتر کوچک تجاری
business software
نرم افزارهای تجاری
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
advertising
تبلیغ و آگهی تجاری
free zone
منطقه ازاد تجاری
business data processing
داده پردازی تجاری
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
trade agreement
موافقت نامه تجاری
businedd data processing
داده پردازی تجاری
trade balance deficit
کسری تراز تجاری
big business
واحد تجاری بزرگ
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
refusal to accept a bill
نکول اسناد تجاری
ship's master
کاپیتان کشتی تجاری
tight squeeze
<idiom>
شرایط سخت تجاری
procyclical
در جهت دور تجاری
trade cycle
دوره فعالیت تجاری
liner trade
کشتیرانی منظم تجاری
to go away
[off]
on business
به سفر تجاری رفتن
to go away on a business trip
به سفر تجاری رفتن
extension
تمدید اسناد تجاری
trade pack
بسته بندی تجاری
franchises
حق استفاده از اسم تجاری
franchise
حق استفاده از اسم تجاری
extensions
تمدید اسناد تجاری
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
comecon
گروه تجاری بلوک شرق
common business oreinted language
زبان با گرایش متداول تجاری
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
cutty sark
نام تجاری نوعی ویسکی
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
factoring agent
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
entrepremership
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
presentation graphics
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
depression
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depressions
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
edu
سسه تحصیلاتی است ونه شرکت تجاری
underconsumption theory of
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
favorable balance of trade
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
outputs
محصول
commodities
محصول
commodity
محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com