Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
e hour
وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
Other Matches
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
concept of operations
روش اجرای عملیات
task element
عنصر اجرای عملیات
task forces
نیروی اجرای عملیات
task force
نیروی اجرای عملیات
launch
اجرای حمله شروع عملیات
operator
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
launched
اجرای حمله شروع عملیات
launches
اجرای حمله شروع عملیات
launching
اجرای حمله شروع عملیات
task element
قسمت مامور اجرای عملیات
interdict
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
task fleet
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
high angle pit
چاله مخصوص اجرای تیرقائم
force rendezvous
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
special operations
عملیات مخصوص یا ویژه
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
duplication check
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
cycled
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
processes
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
air facility
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
hand
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
signatures
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
coprocessor
آداپتور نمایش سریع که مخصوص عملیات گرافیکی مثلاگ رسم خط و... است
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
day fighter
هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
staff duty
وفیفه ستادی
staff estimate
براورد ستادی
staff duty
ماموریت ستادی
staff supervision
نظارت ستادی
staff duty
کار ستادی
staff study
بررسی ستادی
staff section
بخش ستادی
staff coordination
هماهنگی ستادی
e hour
وقت ستادی
chaining
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
staff
پرسنل ستاد ستادی
staffs
پرسنل ستاد ستادی
staffed
پرسنل ستاد ستادی
directorates
هیئت مدیره ستادی
directorate
هیئت مدیره ستادی
staff section
قسمت ستادی دسته سمبه
Sound Recorder
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
application of fire
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
possession money
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
Sound Blaster
و پس اجرای آن
run
اجرای
runs
اجرای
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
auto da fe
اجرای رای
post strike
بعد از اجرای تک
rerun
اجرای مجدد
administration of justice
اجرای عدالت
carry out the obligations
اجرای تعهدات
ground work
اجرای فن در خاک
administer justice
اجرای عدالت
performance of a contract
اجرای قرارداد
conduct of fire
اجرای تیراندازی
parallel run
اجرای موازی
conduct of fire
اجرای اتش
program execution
اجرای برنامه
concurrent execution
اجرای همزمان
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
budget execution
اجرای بودجه
machine run
اجرای ماشین
enforcement of a judgment
اجرای حکم
plan implementation
اجرای برنامه
use
اجرای چیزی
execution of wills
اجرای وصایا
concurrently
اجرای همزمان
dry run
اجرای ازمایشی
test run
اجرای ازماینده
test run
اجرای ازمایشی
uses
اجرای چیزی
execution of judgments
اجرای احکام
class ii activity
اجرای اماد طبقه 2
operates
دستورات اجرای کامپیوتر
policy instrument
ابزار اجرای سیاست
class i activity
اجرای اماد طبقه 1
apply a correct holt
اجرای فن صحیح کشتی
reprieving
تعلیق اجرای مجازات
involves
آغاز با اجرای یک برنامه
involving
آغاز با اجرای یک برنامه
self aid
اجرای کمکهای اولیه
reprieve
تعلیق اجرای مجازات
reprieved
تعلیق اجرای مجازات
reprieves
تعلیق اجرای مجازات
by the number
اجرای فرمان با شماره
checks
اجرای خشک یک برنامه
checked
اجرای خشک یک برنامه
operated
دستورات اجرای کامپیوتر
concurrent program execution
اجرای همزمان برنامه
pursuance of a plan
اجرای نقشه یا طرحی
involve
آغاز با اجرای یک برنامه
enforcement of a judment
اجرای حکم دادگاه
techniques
روش یا فن اجرای کار
administration of a will
اجرای وصیت نامه
check
اجرای خشک یک برنامه
enforcement by writ
اجرای حکم دادگاه
final process
دستور اجرای حکم
launching
شروع یا اجرای یک برنامه
war game
اجرای بازی جنگ
wargaming
اجرای بازی جنگ
launch an attack
اجرای حمله شروع تک
launches
شروع یا اجرای یک برنامه
launched
شروع یا اجرای یک برنامه
launch
شروع یا اجرای یک برنامه
transattack period
زمان اجرای تک اتمی
technique
روش یا فن اجرای کار
operate
دستورات اجرای کامپیوتر
enforcement of judgement
اجرای احکام قضایی
legal enforcement
اجرای حکم دادگاه
implementation of the decisions
اجرای قرار
[رای]
multitasking
اجرای چندین کار
insubordination
سرپیچی از اجرای دستور
desk
اجرای خشک برنامه
multi tasking
اجرای چندین کار
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
desks
اجرای خشک برنامه
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
concepts
تدبیر روش اجرای یک چیز
enterprises
اقدام به اجرای قوانین کردن
concept
تدبیر روش اجرای یک چیز
enterprise
اقدام به اجرای قوانین کردن
passes
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
overlap processing
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
staged
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
phased
دوره زمانی اجرای برنامه
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
phase
دوره زمانی اجرای برنامه
passive
وقت کشی بدون اجرای فن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com