English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
ignition voltage ولتاژ احتراق
Search result with all words
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
Other Matches
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
transmissions که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmission که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
explosion احتراق
lighting احتراق
arson احتراق
burning احتراق
ignition احتراق
firing احتراق
deflagration احتراق
seeting on fire احتراق
explosions احتراق
inflammation احتراق
oxidization احتراق
combustion احتراق
base ignition احتراق تحتانی
magneto ignition احتراق با مگنت
combustiblity قابلیت احتراق
ignitable قابل احتراق
sulfur اصل احتراق
combustibility قابلت احتراق
dual ignition احتراق دو برقی
surface burning احتراق سطحی
combustion اشتعال احتراق
timing زمان احتراق
single ignition احتراق تک برقی
combustion chamber محفظه احتراق
misfiring احتراق ناقص
combustible احتراق پذیر
combustible قابل احتراق
premature ignition احتراق زودرس
combustion area محفظه احتراق
advanced ignition اوانس احتراق
burning brand نوع احتراق
pre ignition زود احتراق
combustion efficiency بازده احتراق
combustion efficiency راندمان احتراق
combustor محفظه احتراق
ignition condition حالت احتراق
ignition control کنترل احتراق
ignition current جریان احتراق
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
ignition device وسیله احتراق
ignition lag تاخیر احتراق
ignition pulse پالس احتراق
heating value گرمای احتراق
ignition pulse ضربه احتراق
heat value گرمای احتراق
heat of combustion گرمای احتراق
ignition pulse ایمپولز احتراق
ignition circuit مدار احتراق
ignition choke پیچک احتراق
ignition charge خرج احتراق
ignition by contact احتراق تماسی
firing accessories لوازم احتراق
ignition by incandescence احتراق التهابی
igniting spark جرقه احتراق
igniting point نقطه احتراق
igniting agent عامل احتراق
ignitible قابل احتراق
ignitibility قابلیت احتراق
igniter switch کلید احتراق
igniter switch سوئیچ احتراق
ignition cable کابل احتراق
ignitability قابلیت احتراق
ignition spark جرقه احتراق
ignition switch کلید احتراق
sulphur اصل احتراق
firing position موقعیت احتراق
triple ignition احتراق سه برقی
internal combustion احتراق داخلی
firing order ترتیب احتراق
two spark ignition احتراق دو جرقهای
flame out قطع احتراق
flash point نقطه احتراق
inexplosive غیرقابل احتراق
ignition اشتعال احتراق
external combustion احتراق خارجی
duplex ignition احتراق دوگانه
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
burning brand علامت احتراق نیمسوزی
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
explosively بطور قابل احتراق
internal combustion engine موتور احتراق داخلی
order of fire ترتیب احتراق موتور
internal combustion engines موتور احتراق داخلی
combustor سیستم احتراق توربین
preignition احتراق قبل از وقت
molar heat of combusion گرمای مولی احتراق
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
incombustible غیر قابل احتراق
combustible جسم قابل احتراق
incombustibility عدم امکان احتراق
ignition temperature درجه حرارت احتراق
molar enthalpy of combusion انتالپی مولی احتراق
ignition system سیستم احتراق موتور
constant pressure combustion احتراق در فشار ثابت
delay zction firing عمل احتراق با تاخیر
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
compression ingition احتراق توسط فشار
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
vaporizing combustor سیستم احتراق توربین گاز
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
timing تنظیم زمان احتراق موتور
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
firedamp گاز قابل احتراق معدن
afterburning عملیات بعد از احتراق سوخت
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
explosive قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
backfires احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfired احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfire احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
igniter ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
electric tension ولتاژ
line voltage ولتاژ خط
potential ولتاژ
alternating voltage ولتاژ C.A
total voltage ولتاژ کل
voltage ولتاژ
voltages ولتاژ
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
voltage drop افت ولتاژ
transient voltage ولتاژ گذرا
imaginary voltage ولتاژ راکتیو
impluse ضربه ولتاژ
voltage divider مقسم ولتاژ
voltage amplifier امپلیفایر ولتاژ
impressed voltage ولتاژ موثر
voltage balance میزان ولتاژ
useful voltage ولتاژ موثر
input voltage ولتاژ اولیه
voltage compensation تعادل ولتاژ
induction voltage ولتاژ القائی
primery voltage ولتاژ اولیه
induce voltage ولتاژ القایی
voltage control کنترل ولتاژ
tube voltage ولتاژ لامپ
voltage curve منحنی ولتاژ
instantaneous voltage ولتاژ لحظهای
voltage peak پیک ولتاژ
voltage regulator نافم ولتاژ
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
voltage relay رله ولتاژ
voltage source منبع ولتاژ
voltage stability ثبات ولتاژ
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
voltage to ground ولتاژ زمین
voltage transformer ترانسفورماتور ولتاژ
voltage vector بردار ولتاژ
voltaism ولتاژ الکتریکی
zener voltage ولتاژ زنر
voltage regulation تنظیم ولتاژ
voltage gain بهره ولتاژ
voltage impluse ایمپولز ولتاژ
voltage impluse ضربان ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage level سطح ولتاژ
voltage loss اتلاف ولتاژ
voltage loss تلف ولتاژ
voltage measuring سنجش ولتاژ
voltage pulse پالس ولتاژ
voltage ratio نسبت ولتاژ
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
service voltage ولتاژ کار
operating voltage ولتاژ کار
normal voltage ولتاژ عادی
nominal voltage ولتاژ اسمی
no load voltage ولتاژ بی باری
rated voltage ولتاژ اسمی
series voltage ولتاژ سری
signal voltage ولتاژ ورودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com