Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
sticking voltage
ولتاژ وقفه
Other Matches
line voltage
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
transmissions
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
blocks
وقفه
jib
وقفه
jibbed
وقفه
discontinuance
وقفه
stationed
وقفه
station
وقفه
jibbing
وقفه
desuetude
وقفه
abeyance or adeyancy
وقفه
block
وقفه
chasms
وقفه
chasm
وقفه
interrupts
وقفه
at a stretch
بی وقفه
blocked
وقفه
arrest
وقفه
arrested
وقفه
hoid up
وقفه
arrests
وقفه
hold back
وقفه
break
وقفه
down time
وقفه
stick
وقفه
breaks
وقفه
deadlock
وقفه
standstill
وقفه
jibs
وقفه
blocking
وقفه
stations
وقفه
uninterrupted
بی وقفه
pausing
وقفه
gap
وقفه
gaps
وقفه
unabated
<adj.>
بی وقفه
suspension
وقفه
suspensions
وقفه
paralysis
وقفه
dead lock
وقفه
interruptions
وقفه
pauses
وقفه
pause
وقفه
interval
وقفه
stound
وقفه
interrupting
وقفه
abeyance
وقفه
paused
وقفه
cease
وقفه
ceased
وقفه
ceases
وقفه
standstil
وقفه
ceasing
وقفه
interrupt
وقفه
hiatus
وقفه
interruption
وقفه
time out
وقفه فاصله
blocking period
دوره وقفه
betweentimes
درمدت وقفه
flashbacks
وقفه زمانی
automatic interrupt
وقفه خودکار
unceasing
بدون وقفه
affect block
وقفه عاطفه
flashback
وقفه زمانی
interrupt handler
گرداننده وقفه
interval
ایست وقفه
caesura
وقفه ایست
continous cycle
دوره بی وقفه
massed learning
یادگیری بی وقفه
work stoppage
وقفه در کار
interrupt vector
بردار وقفه
wind rocked out
وقفه تنفسی
uninterrupted duty
کار بی وقفه
machine interupption
وقفه ماشین
full stop
وقفه کامل
full stops
وقفه کامل
massed practice
تمرین بی وقفه
nerve block
وقفه عصبی
system interrupt
وقفه سیستم
interrupt driven
وقفه گرا
priority interrupt
وقفه اولویت
vectored interrupt
وقفه برداری
program interrupt
وقفه برنامه
run on
بدون وقفه
external interrupt
وقفه خارجی
interrupting
ناتوان کردن وقفه
interrupting
حرکت دادن وقفه
scanned interrupt
وقفه پویش شده
short time rating
کار کردن با وقفه
disarm
ثیرات وقفه شدن
disarms
ثیرات وقفه شدن
interrupt
ناتوان کردن وقفه
ups
تامین برق بی وقفه
interrupt
حرکت دادن وقفه
interrupts
ناتوان کردن وقفه
parabiosis
وقفه رسانش عصبی
machine check interrupt
وقفه مقابله ماشین
disarmed
ثیرات وقفه شدن
machine check interrupt
وقفه بررسی ماشین
insolvency
وقفه در پرداخت دیون
clock interrupt
وقفه زمان سنجی
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
fall into abeyance
درحال وقفه افتادن
interrupts
حرکت دادن وقفه
arm
خط وط وقفه فعال شده .
interrupting
خط وقفه که فعال شده است
uniterruptable power supply
سیستم تامین برق بی وقفه
continous
متصل متوالی بدون وقفه
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
interrupt
خط وقفه که فعال شده است
interrupt
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
tenuis
علامت مکث و وقفه در یونانی
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
continous type furnace
کوره نوع بدون وقفه
interrupts
خط وقفه که فعال شده است
interrupts
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
shut up
باعث وقفه در تکلم شدن
interrupting
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
NMI
وقفه غیرقابل چشم پوشی
caesura
وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
attention
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
handler
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
handlers
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupting
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupts
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupts
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupting
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupt
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attention
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupt
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
electric tension
ولتاژ
total voltage
ولتاژ کل
line voltage
ولتاژ خط
alternating voltage
ولتاژ C.A
potential
ولتاژ
voltage
ولتاژ
voltages
ولتاژ
interrupts
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
maskable
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
interrupting
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
Dont let the grass grow under your feet.
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
line voltage variation
نوسان ولتاژ
peak voltage
ولتاژ اوج
peak voltage
ولتاژ حداکثر
mains voltage
ولتاژ شبکه
main voltage
ولتاژ اصلی
potential drop
افت ولتاژ
line voltage
ولتاژ شبکه
electronic
باس ولتاژ کم
load voltage
ولتاژ بار
load tension
ولتاژ بار
voltages
ولتاژ تانسیون
peak to peak voltage
ولتاژ مضاعف
normal voltage
ولتاژ عادی
service voltage
ولتاژ کار
potential regulator
رگولاتور ولتاژ
nominal voltage
ولتاژ اسمی
no load voltage
ولتاژ بی باری
voltage
ولتاژ تانسیون
output voltage
ولتاژ خروجی
medium voltage
ولتاژ متوسط
overpotential
اضافه ولتاژ
overvoltage
ولتاژ اضافی
overvoltage
اضافه ولتاژ
operating voltage
ولتاژ کار
phase to neutral voltage
ولتاژ فازی
impluse
ضربه ولتاژ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com