Dictiornary-Farsi | وکالت نامه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 214 (12 milliseconds)

English	Persian
power of attorney	وکالت نامه
mandate	وکالت نامه
mandated	وکالت نامه
mandates	وکالت نامه
mandating	وکالت نامه
letters of procurator	وکالت نامه
warrant of attorney	وکالت نامه
certificate of authority	وکالت نامه
full power of attorney	وکالت نامه
letter of attorney	وکالت نامه
power of attorney	وکالت نامه
power of authority	وکالت نامه
power of procuration	وکالت نامه
warrant of attorney	وکالت نامه


Other Matches

post script	مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent	تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts	بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement	موافقت نامه پیمان نامه
certificates	رضایت نامه شهادت نامه
credential	گواهی نامه اعتبار نامه
certificate	رضایت نامه شهادت نامه
affidavits	شهادت نامه قسم نامه
proctorship	وکالت
deputations	وکالت
procuration	وکالت
procuratory	وکالت
deputation	وکالت
proxyship	وکالت
bar	وکالت
bars	وکالت
subrogation	وکالت
attorney	وکالت
attorneys	وکالت
legal profession	وکالت
procuracy	وکالت
procurance	وکالت
per procurationem	به وکالت
agentship	وکالت
agency	وکالت
attorneyship	وکالت
power of attorney	وکالت
delegation	وکالت
advocacy	وکالت
agencies	وکالت
delegations	وکالت
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
legal profession	حرفه وکالت
oppointing as one's attorney	وکالت دادن
membership of the parliament	وکالت مجلس
lawyer's office	دفتر وکالت
general power of attorney	وکالت مطلق
bar examination	امتحان وکالت
proxy	وکالت وکالتنامه
appoint as one's council	وکالت دادن
referred brief	وکالت انتخابی
to go to the bar	وکالت کردن
qualified power of attorney	وکالت مقید
bar	وکالت دادگاه
attorneyship	مقام وکالت
bars	وکالت دادگاه
procuratory	سند وکالت
act as counsel	وکالت کردن
attorneyship	وکالت دعاوی
delegate power of attorney	وکالت در توکیل
representational	وابسته به نمایندگی یا وکالت
proxy	نمایندگی وکالت وکالتنامه
oppoint him as one's proxy	به کسی وکالت دادن
give soneone powers	به کسی وکالت دادن
give powers	به کسی وکالت دادن
go to the bar	وکالت کردن در دعاوی
disbarment	محرومیت از شغل وکالت
empowers	وکالت دادن وکیل کردن
delegated	وکالت دادن محول کردن به
disbar	از شغل وکالت محروم کردن
delegate	وکالت دادن محول کردن به
empowered	وکالت دادن وکیل کردن
to be called at the bar	به سمت وکالت پذیرفته شدن
delegates	وکالت دادن محول کردن به
delegating	وکالت دادن محول کردن به
empowering	وکالت دادن وکیل کردن
empower	وکالت دادن وکیل کردن
testacy	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
he lost the seat	مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
i intend my son for the bar	خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
inns of court	کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
recredential	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
practitioners	وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner	وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
disbarment	محروم کردن از حق وکالت دادگستری ممنوع الوکاله کردن
retaining fee	وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
empowered	اختیار دادن وکالت دادن
empower	اختیار دادن وکالت دادن
empowers	اختیار دادن وکالت دادن
empowering	اختیار دادن وکالت دادن
manifest	نامه
manifested	نامه
carrier	نامه بر
breve	نامه
manifests	نامه
manifesting	نامه
post boy	نامه بر
carriers	نامه بر
epistle	نامه
letters	نامه
letter	نامه
epistles	نامه
correspoundence	نامه ها
bacchanalian song	ساقی نامه
deed of transfer	انتقال نامه
bail bond	ضمانت نامه
deed of sale	بیع نامه
lease contract	اجاره نامه
demand note	مطالبه نامه
certificate of incorporation	شرکت نامه
epistoler	نامه نویس
bill of lading	بار نامه
certificate of authority	اجازه نامه
bill of indicment	ادعا نامه
letter writer	نامه نگاری
bill of exception	اعتراض نامه
bill of divorce	طلاق نامه
deed of gift	هبه نامه
circular letter	نامه اداری
letter of recommendation	سفارش نامه
concessionary agreement	امتیاز نامه
credential	استوار نامه
registered letter	نامه سفارشی
concordat	موافقت نامه
road book	راه نامه
statement of a claim	افهار نامه
corrigenda	غلط نامه
stemma	نسب نامه
concession deed	امتیاز نامه
recognizance	التزام نامه
collins	نامه پر سود
pursuivant	نامه رسان
questionary	پرسش نامه
deed of endowment	وقف نامه
deed of conveyance	صلح نامه
decameron	داستان نامه
recognizance	تعهد نامه
pigeongram	نامه کبوتر
escape chit	امان نامه
letters patent	نامه سرگشاده
letters patent	نامه سرگشوده
bill of sale	بیع نامه
leter of condolenee	تعزیت نامه
billet doux	نامه عاشقانه
letter book	رونوشت نامه
letter missive	امر نامه
letters of administration	قیم نامه
letter no	نامه شماره 5
letter of a	اگاهی نامه
letter of a	اطلاع نامه
letter of indemnity	ضمانت نامه
letter writing	نامه نگاری
letter writer	نامه نویس
letter of recommendation	توصیه نامه
letter of invitation	دعوت نامه
letter of introduction	معرفی نامه
light list	چراغ نامه
mailer	نامه رسان
letter de chancellerie	نامه رسمی
passionary	مصیبت نامه
formulary	دستور نامه
passionary	شهادت نامه
packet boat	کشتی نامه بر
gender tree	شجره نامه
memorandum of understanding	تفاهم نامه
genealogical tree	شجره نامه
marriage contract	عقد نامه
marriage bed	عقد نامه
genealogical tree	نسب نامه
bylaws	ایین نامه
guaranty	ضمانت نامه
bylaw	ایین نامه
byelaw	ایین نامه
by low	ایین نامه
l/c	اعتبار نامه
leetter writing	نامه نگاری
letter of indemnity	غرامت نامه
letter of reference	معرفی نامه
letter of reference	توصیه نامه
warrant of attorney	اجازه نامه
power of procuration	اجازه نامه
power of authority	اجازه نامه
certificate of authority	اختیار نامه
full power of attorney	اختیار نامه
letter of attorney	اختیار نامه
power of attorney	اختیار نامه
power of authority	اختیار نامه
power of procuration	اختیار نامه
warrant of attorney	اختیار نامه
full power of attorney	اجازه نامه
letter of attorney	اجازه نامه
power of attorney	اجازه نامه
surety bond	تضمین نامه
Did you carry (deliver) the letter ?	نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation.	توصیه نامه
Registered mail.	نامه سفارشی
hear from <idiom>	دریافت نامه
Are there any letters for me?	من نامه ای ندارم؟
dictionary	واژه نامه
glossary	واژه نامه
lexicon [dictionary]	واژه نامه
word book	واژه نامه