English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
Search result with all words
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
Other Matches
underdevelopment توسعه نیافتگی
phenotypic characteristics ویژگیهای رخ مانگی
demographic characteristics ویژگیهای جمعیتی
job specification ویژگیهای شغلی
design specifications ویژگیهای طرح
anandria فقدان ویژگیهای نرینگی
secondary sex characteristics ویژگیهای جنسی ثانوی
spinning test تست ویژگیهای چرخش هواپیما
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach توسعه یافتن توسعه
stop go policy توسعه
developments توسعه
development توسعه
extension توسعه
enlargements توسعه
promotion توسعه
promotions توسعه
delelopment توسعه
outspread توسعه
enlarging توسعه
enlarges توسعه
enlarged توسعه
enlarge توسعه
extensions توسعه
enlargement توسعه
spread توسعه
spreads توسعه
amplification توسعه
increment توسعه
expansion توسعه
upgrowth توسعه
increments توسعه
expandsionism توسعه طلبی
expanded , capacity توسعه فرفیت
expansive متمایل به توسعه
development time زمان توسعه
economic development توسعه اقتصادی
development tools ابزار توسعه
expandability قابلیت توسعه
exepandable قابل توسعه
development policy سیاست توسعه
expansionist توسعه طلبی
increase توسعه دادن
increased توسعه دادن
increases توسعه دادن
underdeveloped توسعه نیافته
anti development policy سیاست ضد توسعه
combat development توسعه رزمی
cultural development توسعه فرهنگی
developement توسعه دادن
development bank بانک توسعه
internal development توسعه داخلی
development plan برنامه توسعه
expansionism توسعه طلبی
export promotion توسعه صادرات
urban renewal توسعه شهری
pole of development قطب توسعه
progation توسعه تکثیر
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
research and development تحقیق و توسعه
rural development توسعه روستائی
uneven development توسعه نامتوازن
self development توسعه نفس
social development توسعه اجتماعی
under development دردست توسعه
technical development توسعه فنی
phasess of development مراحل توسعه
pattern of development الگوی توسعه
extensibility توسعه پذیری
extensible توسعه پذیر
historical development توسعه تاریخی
increscent زیادی توسعه
monetary expansion توسعه پولی
open out توسعه دادن
to unfold توسعه دادن
path of expansion مسیر توسعه
to open out توسعه دادن
boomed توسعه عظیم
boomed توسعه یافتن
enriches توسعه دادن
enriching توسعه دادن
extend توسعه دادن
boom توسعه یافتن
enlarges توسعه دادن
boom توسعه عظیم
extending توسعه دادن
booming توسعه عظیم
enlarging توسعه دادن
spread توسعه دادن
enlarged توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
spreads توسعه دادن
amplification توسعه تقویت
extendable توسعه پذیر
booms توسعه یافتن
booms توسعه عظیم
booming توسعه یافتن
develops توسعه دادن
expanses بسط و توسعه
enrich توسعه دادن
extends توسعه دادن
promoting توسعه دادن
promotes توسعه دادن
promoted توسعه دادن
promote توسعه دادن
expansion گسترش توسعه
develop توسعه دادن
expanse بسط و توسعه
develop توسعه دادن اشکارکردن
program development tools ابزار توسعه برنامه
outstretch توسعه دادن بسط
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
increments افزایش در حقوق توسعه
increment افزایش در حقوق توسعه
top down development توسعه از بالا به پایین
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
extended memory حافظه توسعه یافته
extended precision دقت توسعه یافته
extendible قابل توسعه کش دار
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
well development توسعه و شستشوی چاه
inextension عدم امتداد یا توسعه
software development توسعه نرم افزاری
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
develops توسعه دادن اشکارکردن
extensible language زبان توسعه پذیر
pullulate اغاز توسعه نهادن
development system سیستم توسعه یافته
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
developed contries ممالک توسعه یافته
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
class improvement plan طرح توسعه ناو
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
development planning برنامه ریزی توسعه
development countries کشورهای قابل توسعه
developing countries کشورهای در حال توسعه
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary force نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
expanding منبسط کردن توسعه دادن
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
overdevelop توسعه و عمران زیاد یافتن
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
expand منبسط کردن توسعه دادن
expands منبسط کردن توسعه دادن
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
contrast enhancement توسعه تشخیص سایه روشن
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
research توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
eisa معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
enlarge توسعه دادن زیاد بحث کردن
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
researched توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
researching توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com