Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gremial
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
Other Matches
corporale
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
run duration
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
maniple
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
half bound
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
dynamic
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamically
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
execution
خطای تشخیص داده شده هنگام اجرای یک برنامه
black cap
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
dynamically
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
leader's rule
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
hoopskirt
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
lapful
به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
batches
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
decoy duck
مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
renumber
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
drainer
خشک اندازنده فرفی که اب چیزهای دیگرراخشک میاندازد
hill shading
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
chaining
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Sound Recorder
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
hardbacks
جلد پارچهای
hardback
جلد پارچهای
list slippers
کفش پارچهای
haversacks
کیسه پارچهای
haversack
کیسه پارچهای
cloths
روکش پارچهای
cloth
روکش پارچهای
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
to hem a cloth
لبه پارچهای راتوگذاشتن
aparejo
نوعی پالان چرمی یا پارچهای
metropolitan bishop
سر اسقف
bishops
اسقف
bishop
اسقف
feasibility study
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
diocese
قلمرو اسقف
dioceses
اسقف نشین
mitre
تاج اسقف
dioceses
قلمرو اسقف
diocese
اسقف نشین
archbishop
اسقف اعظم
archdeacon
معاون اسقف
mitres
تاج اسقف
archdeacons
معاون اسقف
miters
تاج اسقف
provisor
اسقف نافرخرج
archbshop
اسقف بزرگ
miter
تاج اسقف
primate of england
سر اسقف YORK
prelature
اسقف نشین
prince bishop
شاهزاده اسقف
archbishops
اسقف اعظم
prelatess
زن اسقف یا متران
intervale
پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
hierarch
سرکشیش اسقف بزرگ
archbishopric
مقام یا قلمرو اسقف
vestment
لباس رسمی اسقف
archiepiscopal
متعلق به اسقف بزرگ
mitriform
مانند کلاه اسقف
prelature
قلمرو اسقف اعظم
miyred
مانند کلاه اسقف
cathedra
[صندلی اسقف در کلیسا]
diocesan
وابسته به قلمرو اسقف
possession money
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
cleaned
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleans
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
beige
پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
gaiters
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiter
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
exarch
نایب السطنه اسقف اعظم
patriarchate
مقام بطریق یا اسقف بزرگ
archdiocese
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
archdiocesan
وابسته بقلمرو اسقف اعظم
trampolines
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampoline
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
pontifical
وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
prelatic
وابسته به اسقف بزرگ متران وار
saris
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
sari
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
lapful
یک دامن پر
brorher in law
هم دامن
overskirt
دامن رو
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
coatee
دامن کوتاه
lapfulof straw
یک دامن کاه
lappet
دامن اویز
lap
دامن لباس
cut away
دامن گرد
lapped
دامن لباس
chronicity
دامن گیری
kilt
دامن مردانه
cutaway
دامن گرد
crinolines
دامن پف کردن
crinoline
دامن پف کردن
lap dog
سگ دامن پرورده
cutty sark
دامن کوتاه
lapdog
سگ دامن پرورده
kilts
دامن مردانه
unchaste
الوده دامن
skirted
دامن دوختن
skirted
دامن لباس
tutus
دامن کوتاه
aprons
پیش دامن
tutu
دامن کوتاه
mini-skirt
دامن کوتاه
skirts
دامن لباس
mini-skirts
دامن کوتاه
skirts
دامن دوختن
tablier
پیش دامن
apron
پیش دامن
skirt
دامن دوختن
farthingale
دامن فنری
farthingale
دامن پف کرده
hobble skirt
دامن تنگ
skirt
دامن لباس
shirttail
دامن پیراهن
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
wet bulb termometere
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
certain
برخی
cretain
برخی
some
برخی
several
برخی از
to add fuel to fire
آتش را دامن زدن
provokes
دامن زدن برانگیختن
provoked
دامن زدن برانگیختن
To add fuel to (fan) the flames.
آتش را دامن زدن
provoke
دامن زدن برانگیختن
basque
دامن کوتاه زنانه
scundine quid
از برخی جهات
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
midi
پیراهن زنانه با دامن متوسط
maxi
پیراهن زنانه دامن بلند
to pour oil on the flame
اتش خشم را دامن زدن
panniers
لول ژوپن زیر دامن
cut away
نیم تنه دامن گرد
To appeal (turn)to someone for help.
دست به دامن کسی شدن
morning coat
نیم تنه دامن گرد
morning coats
نیم تنه دامن گرد
panier
لول ژوین زیر دامن
draggle tail
دارای دامن کثیف والوده
pannier
لول ژوپن زیر دامن
to pander to somebody
[something]
دامن زدن با کسی
[چیزی]
On certain considerations .
طبق برخی ملاحظات
source
خصوصیت برخی bridge ها که
attributes
در برخی سیستم عامل ها
attribute
در برخی سیستم عامل ها
attributing
در برخی سیستم عامل ها
improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
skirt
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
tailcoat
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
skirted
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
rational dress
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
skirts
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
tail coat
جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
glue sniffing
بو کردن برخی از انواع چسب
ARQ
قابل استفاده در برخی مودم ها
O.K.
در برخی سیستم ها به کار می رود
to beg somebody for something
دست به دامن کسی شدن
[بخاطر چیزی]
frock coat
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
placket
ژوپن یا زیر پوش زنانه چاک دامن
frock coats
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
to beg of somebody
دست به دامن کسی شدن
[بخاطر چیزی]
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
podesta
رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
Some friends who shall be nameless.
برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم
pull back
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
sporran
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
pull-backs
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-back
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
peplum
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
ceremony
ایین
ordinances
ایین
they act after their kind
به ایین
ethic
ایین
religions
ایین
celebrates
ایین
religion
ایین
ordinance
ایین
celebrating
ایین
ceremonies
ایین
celebrate
ایین
ordinace
ایین
observandum
ایین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com