Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
English
Persian
woof
پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs
پارچه کتانی دارای پود کردن
Other Matches
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
linen
پارچه کتانی
drabbet
نوعی پارچه کتانی
lockram
نوعی پارچه کتانی
reline
پارچه کتانی تازه دوختن
forfars
یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
gingham
نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
cambric
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
canvas
پارچه کتانی جهت لفاف فرش
linenfold
[پارچه های کتانی برای آذین قاب]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
denim
پارچه کتانی راه راه و زبر
denims
پارچه کتانی راه راه و زبر
univalve
دارای صدف یک پارچه
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
salt bag
کیسه نمک
[بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
flaxy
کتانی
toadflax
گل کتانی
flaxen
کتانی
inkle
قیطان کتانی
flaxen
کتانی رنگ
peanut
رنگ کتانی
mutch
کلاه کتانی
inkle
نوار کتانی
peanuts
رنگ کتانی
list slippers
کفش کتانی
lingerie
ملبوس کتانی
tennis shoe
تنیس کفش کتانی
surplices
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
surplice
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
To smooth out a cloth by ironing it .
پارچه را با اطوصاف کردن
rochet
جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
yarn dye
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
fagot
ریشه کردن حاشیه پارچه
calico printing
عمل باسمه کردن پارچه
faggot
ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots
ریشه کردن حاشیه پارچه
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
drip dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
slop
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
to feel like something
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
mopped
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to unstitch something
[sewing]
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
militarize
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporates
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
edge
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fortify
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflames
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnish
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifying
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
catalyze
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnishes
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate
دارای پی کردن
personify
دارای شخصیت کردن
vitaminize
دارای ویتامین کردن
embrasures
دارای منفذ کردن
tinkle
دارای طنین کردن
potentialize
دارای استعداد کردن
embrasure
دارای منفذ کردن
personifying
دارای شخصیت کردن
tinkled
دارای طنین کردن
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
personifies
دارای شخصیت کردن
hydroxylate
دارای هیدروکسیل کردن
personified
دارای شخصیت کردن
tinkles
دارای طنین کردن
tinkling
دارای طنین کردن
tooth
دارای دندان کردن
rampart
دارای استحکامات کردن
nationalizes
دارای ملیت کردن
ensoul
دارای روح کردن
indexes
:دارای فهرست کردن
indexed
:دارای فهرست کردن
index
:دارای فهرست کردن
populating
دارای جمعیت کردن
insoul
دارای روح کردن
systemize
دارای همست کردن
populates
دارای جمعیت کردن
whipstitch
دارای مرز کردن
nationalised
دارای ملیت کردن
nationalises
دارای ملیت کردن
crenelate
دارای کنگره کردن
nationalizing
دارای ملیت کردن
crenellate
دارای کنگره کردن
castellate
دارای استحکامات کردن
freckle
خال دارای کک مک کردن
nationalize
دارای ملیت کردن
nationalising
دارای ملیت کردن
vallum
دارای استحکامات کردن
populate
دارای جمعیت کردن
zigzag
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
دارای پیچ و خم کردن
varnishing
دارای فاهرخوب کردن
fluoridate
دارای فلورید کردن
bodies
دارای جسم کردن
nitrogenize
دارای نیتروژن کردن
body
دارای جسم کردن
personalize
دارای شخصیت کردن
transistorize
دارای ترانسیتور کردن
gift
دارای استعداد کردن
substantivize
دارای ماهیت کردن
varnishes
دارای فاهرخوب کردن
gifts
دارای استعداد کردن
varnished
دارای فاهرخوب کردن
varnish
دارای فاهرخوب کردن
zigzags
دارای پیچ و خم کردن
zigzagging
دارای پیچ و خم کردن
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
velure
پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
tongues
گفتن دارای زبانه کردن
panes
دارای جام شیشه کردن
to p a thing for a person
کسی را دارای چیزی کردن
fulcrum
دارای نقطه اتکاء کردن
pane
دارای جام شیشه کردن
to p a thing person with athing
کسی را دارای چیزی کردن
bedevil
دارای روح شیطانی کردن
flyspeck
دارای لکه مگس کردن
criss-crossing
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitates
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated
دارای امتیازات اولیه کردن
bedevils
دارای روح شیطانی کردن
bedevilling
دارای روح شیطانی کردن
bedevilled
دارای روح شیطانی کردن
prong
دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs
دارای چنگک یا چنگال کردن
criss-cross
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitate
دارای امتیازات اولیه کردن
criss-crossed
دارای نقش چلیپایی کردن
reengine
دارای موتور تازه کردن
ravines
دارای دره تنگ کردن
ravine
دارای دره تنگ کردن
criss-crosses
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitating
دارای امتیازات اولیه کردن
tat
دارای حاشیه توری کردن
wigs
دارای گیس مصنوعی کردن
wig
دارای گیس مصنوعی کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
granulate
دارای ذرات ریز کردن
sanitate
دارای لوازم بهداشتی کردن
methodize
دارای روش یاقاعدهای کردن
russify
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shoeing
دارای کفش کردن نعل زدن به
motivating
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminded
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoe
دارای کفش کردن نعل زدن به
bells
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
substantialize
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
shoes
دارای کفش کردن نعل زدن به
mastermind
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bell
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
motivates
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminding
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com