English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
English Persian
forward station پاسگاه جلویی
Other Matches
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
post پاسگاه
posted پاسگاه
posts پاسگاه
lodgment پاسگاه
sentry post پاسگاه
post of duty پاسگاه
guard house پاسگاه
post- پاسگاه
stations پاسگاه
stationed پاسگاه
station پاسگاه
citadels پاسگاه
citadel پاسگاه
command posts پاسگاه فرماندهی
forward command post پاسگاه مقدم
command post پاسگاه فرماندهی
police office پاسگاه پلیس
booths سایبان خیمه پاسگاه
booths پاسگاه یادکه موقتی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
booth پاسگاه یادکه موقتی
fixed post system سیستم پاسگاه ثابت
advance command post پاسگاه رده جلو
outposts پاسگاه دور افتاده
outpost پاسگاه دور افتاده
booth سایبان خیمه پاسگاه
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
headmost جلویی
front end سر جلویی
ambulance control post پست یا پاسگاه کنترل امبولانسها
entry door در جلویی [ساختمان]
foretop بام جلویی
forestay بکسل جلویی
front view نمای جلویی
advanced جلویی مقدم
entrance در جلویی [ساختمان]
advance section قسمت جلویی
entrance door در جلویی [ساختمان]
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
lap رسیدن به حریف جلویی
telencephalon قسمت جلویی مغزجنین
lapped رسیدن به حریف جلویی
luff لبه جلویی بادبان
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
scratch spin چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe point پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
speedy cut اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
wire head قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com